وقتی که به دنیا میآییم مغز ما تقریباً خالی از هر گونه اطلاعات و برنامه است. هیچ نوزادی قادر به خواندن و نوشتن و یا حل مسایل ریاضی نیست. این قابلیتها را ما در طول زندگی و به دنبال برنامههای آموزشی و تمرین آنها میآموزیم. یاد گرفتن برای نوزاد از همان لحظه تولد شروع میشود و انسان کوچک با آموختن پشت سر هم چیزهای ساده رفته رفته موضوعات پیچیده و پیچیدهتر را میآموزد. چیزهایی را میآموزد که هر نوزادی خودش کشف میکند. به جز چیزهایی که خودش کشف میکند چیزهایی را نیز میآموزد که پدر و مادر و محیط زندگی وی آنها را برای کشف کردن و فهمیدن در جلوی راه او قرار میدهند، بنابراین برنامه ریز مغز کودک محیط زندگی اوست با همة امکاناتی که در آن محیط برایش وجود دارد. نوزاد از زمان تولد تا چند ماهگی تنها دو احساس را میشناسد و این دو احساس را به لحاظ بیولوژیکی با خود دارد: ارضا شدن و ارضأ نشدن. یعنی وقتی گرسنه است احساس ارضأ نشدن دارد و وقتی به او غذا داده میشود احساس ارضا شدن میکند. وقتی نیازهای طبیعیاش برآورده نمیشود، احساس ارضأ نشدن میکند و این را به شکل گریه نشان میدهد و وقتی این نیازها برآورده شدند احساس ارضأ شدن میکند و آرام است و بازی میکند. احساسات دیگر، چیزهایی مانند ناامیدی، خشم، حسادت، احساس گناه، احساس درماندگی و... احساساتی هستند که کودک در طول زندگی خود و بنا بر تجربه هایی که میکند با آنها آشنا میشود. این احساسات چیزهایی هستند که ما در طول زندگی مانند خواندن و نوشتن یاد میگیریم. آنها را به شکل افکار افسرده کننده در مغزمان ذخیره میکنیم و به صورت یک کلیشه در روابط خود با دیگران و با خودمان از آنها استفاده میکنیم. اگر کسی بیاموزد که آدم دوست داشتنیای نیست این موضعِ او در روابطش با دیگران یعنی زمانی که با کسی برخورد میکند به صورت اتوماتیک برانگیخته میشود و رنگ خود را بر فضای آن رابطه و برخورد میزند. همة ما انسانها در طول شبانه روز با خود گفتگوهای درونی میکنیم. مضمون این گفتگوها روشن کننده مواضع ما نسبت به خودمان است. با هشیار بودن به مضمون این گفتگوها میتوان فهمید که افکار اتوماتیکی که یاد گرفتهایم چه چیزهایی هستند. با آگاه بودن بر این افکار و اقدام با برنامه برای تغییر مضمون این گفتگوهای درونی میتوان نوع این احساسات را تغییر داد. یک راه بسیار ساده برای تغییر موضعمان در این گفتگوها سؤال کردن از خود است. به وسیلة این سؤالات است که میتوانیم از خودمان بپرسیم آیا میتوانیم مسیر افکاری را که داریم و از آنها در گفتگوهای درونی استفاده میکنیم را تغییر دهیم؟ مطمئناً قصد ما از تغییرات این است که افکار قبلی دیگر به صورت اتوماتیک عمل نکنند و ارادة روح و روان خود را در دست بگیریم و راه پیشنهادی و بسیار مؤثر برای ثبت دایمی این تغییرات این است که برای چند سؤال مطرح شده در پایین حداقل سه جواب پیدا کنید. با این کار متوجه میشوید که احساسات ناخوشایندتان اگر چه از بین نرفتهاند ولی به سرعت کم رنگ میشوند و از فشار آنها بر روح شما کاسته میشود. بسیار ساده است و شما به راحتی میتوانید به خودتان کمک کنید. 1 - در این لحظه چه چیزهای خوشایندی برایم وجود دارند؟ اگر میخواستم و امکانش برایم وجود داشت چه چیزهایی میتوانستند مرا در این لحظه شاد سازند؟ 2 - به چه چیز به خصوصی در خودم و در زندگیام افتخار میکنم؟ اگر میخواستم و امکانش برایم وجود داشت به چه چیز به خصوصی میتوانستم افتخار کنم؟ 3 - در چه محیطهایی احساس آرامش و راحتی خاصی میکنم؟ 4 - دوست داشتم در حال حاضر پیش چه کسی باشم؟ 5 - چه کسانی را دوست دارم؟ و دلم میخواهد که چه کسی مرا دوست داشته باشد؟ 6 - چه کارهایی را با اشتیاق کامل انجام میدهم! |
فرازی از اثر ارزشمند برایان تریسی(قسمت دوم)
1 سفره
رابچینید :
(یک روش عالی برای موفقیت در کاراین
است که افکارتان را روی کاغذ بیاورید.)
یک روش موثر برای مشخص کردن ورسیدن به
اهداف 7 مرحله ساده دارد :
1-مشخص کنید دقیقا چه می خواهید.
2-هدفتان راروی کاغذ بیاورید.افکارتان
را بنویسید.
3-برای رسیدن به هدف تان مهلت تعیین
کنید.
4-از تمام کارهایی که فکر میکنید برای
رسیدن به هدفتان باید انجام دهید لیستی تهیه کنید.هربار که در این مورد کار جدیدی
به ذهنتان میرسد آن را به فهرست اضافه کنید.
5-فهرست را به یک برنامه تبدیل کنید
کارهایی را که به صورت لیست در آورده اید اولویت بندی کنید.
6-فورا کار را بر اساس برنامه شروع
کنید.هر کاری که می خواهد باشد.(برنامه در وهله دوم قرار دارد مهم تر از آن عمل به برنامه است)
7-تصمیم بگیرید برای آنکه به هدفتان
نزدیکتر شوید هر روز کاری انجام دهید هرگز یک روز خود را بیهوده تلف نکنید.حرکت به
جلو را ادامه دهید.به پیشروی ادامه دهید.متوقف نشوید.
2 برای هر روز از قبل
برنامه ریزی کنید:
? برنامه ریزی قبلی مناسب مانع عملکرد ضعیف میشود.
? همیشه کارها را بر اساس لیست تهیه شده انجام دهید و هر وقت کار جدیدی پیش آمد
قبل از آنکه دست به انجام آن بزنید آن را
به لیست اضافه کنید.
با این کاربیش از %25 به میزن کارآییتان
افزوده میشود.
? لیست کارهای روز بعد را شب قبل از آن وبعد از تمام شدن کارهای روزانه تهیه
کنید.ابتدا کارهایی را که هنوز تمام نکرده اید و سپس کارهایی را که باید روز بعد
انجام دهید وارد لیست کنید و سپس کارهایی را که باید روز بعد انجام دهید وارد لیست
کنید.
مراحل برنامه ریزی
1-
در مرحله اول
از همه کارهایی که در آینده دور یا نزدیک
قصد دارید انجام دهید لیستی تهیه کنید.این لیست برای این است که هر ایده جدیدی که
به ذهنتان میرسد ویا هر مسئولیت تازه ای که به شما محول میشود به آن اضافه کنید .
2-
به یک لیست
ماهیانه احتیاج دارید که در پایان هر ماه برای ماه آینده تنظیم میکنید در این لیست
برخی از مواردی که در لیست اصلی درج شده وارد کنید این لیست در طول هفته که مشغول
انجام امور هستید تکمیل میشود.
3-
یک لیست
هفتگی که در آن تمام هفته را از قبل برنامه ریزی کنید .این لیست در طول هفته که
مشغول انجام امور هستید تکمیل میشود.
4-
دست آخر باید
کارها وظایف روزانه را مشخص نموده و آنها را از لیست های ماهیانه و هفتگی وارد
لیست روزانه کنید.این موارد فعالیت هایی هستند که باید روز بعد به آنها
بپردازید.در طول روز همانطور که پیش میروید کنارفعالیت هایی که انجام میدهید ?
بزنید.
زندگی
روزانه ما سرشار از فراز و نشیب هایی است که موجب نوسان روحیه ما می شود.
رویدادها زمانی ما را غمگین و ناراحت کرده و گاهی باعث شادی ما می گردد.
جمله معروفی است که :اغلب مردم تقریبا به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند
. در واقع آنچه که در زندگی ما رخ می دهد آنقدرها تعیین کننده شادی ما
نیست بلکه بیشتر، نوع واکنش ما به رخدادهاست که نقش تعیین کننده دارد .
از آن جایی که انسان افکار و اندیشه های خود را برمی گزیند الزاماً تعیین
کننده میزان شادی های خویش است .
تحقیقات نشان داده اند که خنده نه
تنها سبب نشاط افراد می گردد بلکه سلامت آنها را نیز تضمین می کند . خنده
سیستم ایمنی بدن را مقاوم ساخته و توانایی بدن را در مبارزه با عفونت
افزایش می دهد . از طرفی سبب کاهش سطح هورمونهای استرس زا شده و از تأثیر
گذاری آنها بر روی سیستم ایمنی بدن جلوگیری می کند. خنده باعث افزایش ترشح
اندورفین از مغز می شود، ماده ای که نقش تسکین دهنده را در دردها و رنج
های ما دارد . ترشح اندورفین علاوه بر افزایش توان ما در برابر مقاومت در
مواجهه با استرس ها و ناراحتی ها موجب افزایش بازدهی سیستم تنفسی ما می
شود و تأثیر آن درست مثل زمانی است که به ورزش دو پرداخته ایم .هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست
. اگر دقت کنید می بینید که کودکان بطور طبیعی و بدون توجه به اطراف و یا
احساس خجالت تقریباً به همه چیز می خندند. گویی می دانند که خندیدن ، آنها
را سالم و متعادل نگه می دارد.
برای شاد بودن باید بر افکار شاد متمرکز شویم.
هر چند ما غالباً برعکس عمل می کنیم. یعنی تعریف ها و تمجیدها را ناشنیده
می گیریم و حرف های ناخوشایند را مدتها در ذهن نگه می داریم .لازمه شاد زیستن جستجوی زیبایی ها و خوبی هاست.
یکی زیبایی منظره را می بیند و دیگری کثیفی پنجره را . گاهی می توانیم در
مواجهه با استرس های محیطی با رفتارهایی مانند صحبت های خنده دار، علاوه
بر کاهش استرس ، محیط را برای بررسی مشکل واقعی و پیدا کردن راه حل مهیا
کنیم . راه دیگر این است که سعی کنیم همیشه لبخند به لب داشته باشیم ، هر
چند طرف مقابل ما اخمو باشد!شما برای شاد زیستن چه می کنید؟
منبع:تبیان
2 – هر یک از زن و مرد ، در شادکامی زندگی ،
نقش برجسته ای دارند. ولی مرد به لحاظ مدیریت خانواده ، در این زمینه
مسئولیت سنگین تری را دارا می باشد . همه اعضای خانواده ، به او تکیه می
کنند. لذا مرد شادکام ، خانواده شادکام خواهد داشت.
3 – باید خود را
علیه بی حالی روحی و بی حوصلگی مجهز کنید و سهم خود را در شادکامی زندگی و
خانواده ارتقاء دهید. هرگز اجازه ندهید افکار منفی و یأس آلود ، چون
موریانه هایی ، ریشه های مسرت و شادکامی زندگی تان را از بین ببرد و بر
شما مسلط شوند.
4 – معیارهای شخصی خود را در زمینه سود و ضرر ،
بازبینی کنید . شادکامی ، عمدتاً به ادراک صحیح واقعیت ، بستگی دارد.
همیشه به دست آوردن چیزی سود ، و از دست دادن چیزی ضرر نخواهد بود. برای
فقدان چیزهایی را که به دست آوردنش ممکن است ( نظیر مال و منال) ، متأسف
نشوید.
الف) چیزهایی که نصیبتان می شود ، شما را خیلی خوشحال ننماید.
ب)
معیارهای سود و ضرر را از این گونه امور بالاتر ببرید و از زاویه دیگری
آنها را ببینید. در چنین صورتی ، تعادلتان برهم نمی ریزد و در برابر مسائل
زندگی ، نیروی مقاومت بیشتری احساس خواهید نمود.
5 – از احساس نفرت
و انزجار نسبت به خودتان فاصله بگیرید. اگر در گذشته زندگی مطابق
دلخواهتان نبوده ، آینده را فدای گذشته نکنید. می توان با بهتر زندگی کردن
و برخورد مثبت و عقلانی از رنجهای زیاد کاست. اگر با خودتان کمی مهربان و
واقع بین باشید ، شادکامی زندگی را بهتر احساس خواهید نمود.
6 – خود
را آماده کسب تجربه از دیگران نظیر اطرافیان و همسرتان نمایید. تجارب تلخ
و نامطبوع دیگران ، شما را متوجه ارزشهای موجود زندگی تان و قدردانی از
آنها و در نتیجه شادکامی بیشتر خواهد نمود. تجارب مطبوع دیگران ، نیز قابل
انتقال به زندگی شخصی ما خواهد بود و بر نشاط و شادابی زندگی خواهد افزود.