سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
shadow
من که تو چند تا کاراکتر جا نمیشم اما در مورد بلاگم:یه فضای دوستانه همراه با مقالات جذاب,آخرین اخبار مربوط به دنیای بی پایان IT و شعرایی که هیچ جا نخوندید.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 47872
کل یادداشتها ها : 161
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


1. اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ است.

2. شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید.

3.مردم عادی امید و آرزو دارند ؛ افراد متکی به نفس ، هدف و برنامه.

4. عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست ؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است.

5. شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید.

6. اعتماد به نفس یک عادت است . برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید.

7. رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند.

8.
کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا  تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس
برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد.

9. در درونِ جسارت ،  نبوغ  و قدرت سحرآمیزی نهفته است.

10. واقع نگر باشید و آینده  ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید.

11. آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند . از همین امروز تصمیم بگیرید هر چه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید.

12. شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید.

13.
انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند.
فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند.

14. در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید.

15. هر کاری را که دوست دارید ، انجام دهید و با تمام وجود برای بهتر بودن در آن کار تلاش کنید.

منبع:تبیان


  

باورها ایجاد کننده‌ی رفتارها

انسان

باورها، مالک و فرمانده‌ی وجود ما و ایجادکننده‌ی رفتارهای ما هستند. آنها نادیدنی و لمس نشدنی‌اند و بیشتر به‌صورت ناخودآگاه عمل می‌کنند. در بسیاری از موارد ، باورها با حقایق مشابه و یکسان تلقی و تصور می‌شوند در حالی که حقایق، پدیده‌هایی هستند که اتفاق افتاده‌اند اما باورها، انواعی از تعمیم‌ها درباره‌ی مسائلی است که اتفاق خواهند افتاد. در حقیقت، باورها اصولی هدایت کننده هستند.

باور هایی که بر پایه ی مبانی دینی ما شکل می گیرند ، بهترین پایه برای بنا کردن یک زندگی سالم است.

همه‌ی ما دارای باورهای مشترکی در باره‌ی جهان مادی هستیم که براساس حقایق عینی شکل گرفته‌اند. برای نمونه‌، آتش می‌سوزاند و همه‌ی ما مشمول قوه‌ی جاذبه هستیم ، بنابراین هرگز درصدد آن بر‌نمی‌آییم که برای امتحان مجدد ، سیم‌های برق را به دست بگیریم و یا در لبه‌ی پرتگاه‌های بلند حرکت کنیم. ولی با وجود این ، باورهای زیادی درباره‌ی خودمان و انسان‌های دیگر داریم که به  اندازه‌ی خاصیت سوزندگی آتش و قدرت جاذبه ، برای‌مان قطعیت دارند. این باورها، نیرو و عامل محرک رفتارهای ما هستند هر چند که تعدادی از آنها درست و برخی از آنها نادرست‌اند.

 

باور داشتن اصولی در زندگی، خیلی مهم‌تر و بهتر از این است که انسان باوری نداشته باشد. ( البته اصول صحیح به رستگاری انسان کمک می کند). ایمان پیدا کردن، باعث می‌شود جهان و هستی برای فرد ، با معنی‌تر شود. در این شرایط ، او بهتر می‌تواند مسائل را برای خود تفسیر و توجیه کند. عقاید درست و صحیح ، حمایت کننده بوده و زمینه‌ساز خلاقیت و پیشرفت به حساب می‌آیند. عقاید باعث می‌شوند ما بهتر خودمان را در شرایط کنونی، حفظ کنیم و با گام‌های مطمئن‌تری، به سمت آینده قدم برداریم.

براساس باورها و پیش‌داوری‌هایی که ما درباره‌ی دیگران داریم، به شکل‌های مطبوع یا نامطبوعی با آنان رفتار می‌کنیم. در عین حال، اعمال ما باعث می‌شوند آنان هم به شکل خاصی با ما رفتار کنند.

باورها می‌توانند به صورت خلاق، آفریننده و پیش‌گویانه عمل کنند. زمانی که در باور و گفتار ما ، این اعتقاد به‌وجود آید که طرف مقابل، فردی لایق، کوشا و بسیار باهوش است، او هم به‌صورت متقابل کوشش می‌کند تا به همین‌ صورت باشد.

تغییر

تغییر باورها

آیا باور می‌کنید این امکان برای شما وجود دارد که به ایجاد تغییر در باورهای‌تان بپردازید؟ آیا دوست دارید که برخی از آنها را تغییر دهید؟ در بسیاری از موارد ، این تغییر عقیده‌ها ، به زندگی ، لذت و تنوع می‌بخشند و در برخی از حالات، برای مدتی، اختلال یا کُندی در برخی از کارها ایجاد می‌کنند.

با تغییر در باور ها می توان زندگی را تغییر داد .

در سال‌های گذشته ، به‌صورت مکرر ، عقاید و باورهای شما تغییر پیدا کرده‌اند. اگر در سنین میان‌سالی هستید ، به یاد بیاورید که در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی چه نوع باورهایی داشته‌اید. هرقدر که بزرگ‌تر شوید و تجربیات جدیدی را پشت‌سر بگذارید ، دیدگاه‌تان در مورد بسیاری از مسائل زندگی ، تغییر می‌کند. افکار و عقاید ما آن‌چنان تدریجی متحول می‌شوند که در بسیاری از موارد ، متوجه تغییر آنها نمی‌شویم. برخی از باورها پس از اینکه فرد تنها با یک استثنا روبه‌رو می‌شود ، تغییر پیدا می‌کنند. از بین رفتن عقیده برای انسان می‌تواند بسیار خطرناک باشد زیرا در این شرایط، یک خلا فکری به‌وجود می‌آید که می‌تواند هر باور دیگری را به عنوان جانشین ، جذب کند.

عقاید درست و صحیح ، حمایت کننده بوده و زمینه‌ساز خلاقیت و پیشرفت به حساب می‌آیند.

اگر در زمینه‌ای در زندگی، باور خود را از دست دادید ، به‌طور حتم به باور و عادت جدیدی که دارای نیات و هدف‌های مثبت و خیرخواهانه است، روی آورید. در ارتباط با هر باوری، از خودتان بپرسید: «این باور چه خیر، منافع و برکاتی برای من به بار می‌آورد؟» اگر فکری را طرد می‌کنید ، بلافاصله از خودتان بپرسید: «چه فکر بهتری را می‌توانم جانشین آن کنم؟»

تغییر باورها اگر با پایمردی و صبوری در حفظ عقیده‌ی جدید همراه نباشد ، ممکن است دوام نیاورد.

 

در برخی از موارد ، بایستی در اجزای ساختار باورهای گذشته، تغییراتی به‌وجود آورد و در بعضی دیگر ، باید به تجربیات مهم و سرنوشت‌سازی که در گذشته به پیدایش عقیده‌ی موجود انجامیده است، برگشت و بار دیگر به ارزش‌یابی و نتیجه‌گیری از آن پرداخت. آنچه درباره عقیده‌ی جدید بسیار مهم است، صرف‌نظر از اینکه این عقیده یا فن چگونه باشد ، این است که با بنیان‌های ارزش‌ها و احساسات فرد ، مطابقت و هم‌سویی داشته باشد.

منبع:تبیان


  

 بدانیم که چه می خواهیم

هدف گذاری

 اینکه عده ای بهتر می توانند امکانات و نیروهای خود را بسیج کنند، بستگی به اهداف آنان دارد. اگر هدف را بدانید، ناخودآگاه به مغز خود فرمان می دهید که...

یکی از رموز این کار این است که بدانیم چه می خواهیم. شعور ناخودآگاه ما دائماً در حال فراهم کردن اطلاعاتی است که ما را به جهتی خاص سوق می دهد. حتی در سطح شعور ناخودآگاه نیز حک و اصلاح و تعمیم وجود دارد. لذا پیش از اینکه ذهن بتواند کار مؤثری انجام دهد، لازم است درک صحیحی از هدف هایی که می خواهیم به آنها دست یابیم داشته باشیم. اگر ذهن،دارای هدف مشخصی باشد، می تواند کار تمرکز و هدایت را آنقدر تکرار کند تا به نتیجه موردنظر برسد اما اگر هدف مشخص نداشته باشد انرژی آن هدر می رود. اینکه عده ای بهتر می توانند امکانات و نیروهای خود را بسیج کنند، بستگی به اهداف آنان دارد. اگر هدف را بدانید، ناخودآگاه به مغز خود فرمان می دهید که اطلاعات لازم را به ترتیب اولویت، از طریق سیستم عصبی دریافت کند.

قدم اول برای رسیدن به موفقیت آن است که داشته های خود را درنظر آوریم،نسبت به نعمت های موجود شکرگزار باشیم و از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنیم.

برای تنظیم هدف های خود این پنج قاعده را مراعات کنید:

1) هدفی را که دارید بصورتی مثبت بیان کنید یعنی چیزی را بگویید که واقعاً می خواهید واقع شود.

2) هدف را بطور خیلی دقیق مشخص سازید. اگر تصویری هرچه قوی تر و شامل کیفیات بیشتر در ذهن مجسم کنید به مغز خود فرمان داده اید تا در شما میل بیشتری برای رسیدن به آن ایجاد کند.

3) جوانب کار را روشن سازید. اگر ندانید که رسیدن به هدف یعنی چه ،ممکن است به آن برسید و متوجه نشوید، ممکن است پیروز شوید و خیال کنید شکست خورده اید.

4) به خود مسلط و متکی باشید شما هستید که هدف را تعیین و آن را حفظ می کنید. این هدف نباید وابسته به این باشد که دیگری خودش راتغییر دهد ،تا شما سعادتمند شوید. هدف شما باید طوری باشد که خود بتوانید مستقیماً در رسیدن به آن مؤثر باشید.

5) هدف شما دلپسند و مطلوب اطرافیان باشد. نتایج آتی هدف عملی خود را مورد نظر قراردهید. این هدف باید بنفع شما و دیگران باشد.

هدف گذاری

هفت مرحله هدفگذاری

1- ابتدا مجموعه خواسته های خود را مدون کنید. فعلا سعی نکنید راه رسیدن به هدف ها را مشخص کنید، فقط هدف ها را یادداشت کنید، هیچ محدودیتی برای خود قائل نشوید.

2-اکنون به تمرین دوم می پردازیم، صورتی را که از اهداف تهیه کرده اید مرور کنید. آنگاه مهلتی برای رسیدن به آن هدف ها در نظر بگیرید. بسیار مهم است که بدانید ظرف چه مدتی می خواهید به هدف برسید.

3- ازمیان مهم ترین هدف هایی که در نظر گرفته اید چهارهدف که خود را بیشتر به آنها مقید می دانید و شما را بیشتر راضی نماید روی کاغذ بنویسید. اکنون بنویسید که چرا رسیدن به این هدف ها لازم است؟ مطلب را بطور روشن، مختصر و مثبت بیان کنید. اگر برای انجام کاری،دلایل کافی در دست داشته باشید،انجام آن تسهیل می شود. هدف هایی که از انجام هر کار داریم ممکن است درما انگیزه هایی قوی ایجاد کنند که از چیزی هم که بدنبال آن هستیم قوی تر باشند.

4-  سه تا پنج مورد از موفقیت های خود رایادداشت کنید. توضیح دهید که چه کردید تا به آن موفقیت دست یافتید..

5- پس از این مراحل، بنویسید که برای رسیدن به هدف هایی که دارید چگونه فردی باید باشید." خصوصیات اخلاقی، مهارت ها،برداشت ها،باورها".

اتقوا الله یجعل لکم فرقاناً . (سوره انفال- آیه 29) (پرهیزکاری پیشه کنید ، خداوند فرقان (وسیله شناخت حق از باطل) را نصیب شما می‌سازد.)

6- پس ازآن چند پاراگراف توضیح دهید که در حال حاضر چه عواملی مانع رسیدن شما به مقصود می گردد، یکی از راه های غلبه بر مشکلات و محدودیت هایی که خود، آنها را ایجاد می کنیم، آن است که آنها را بطور دقیق بشناسیم.  فردی را که قبلاً در کار مورد نظر شما توفیق یافته است، مدل قراردهید.

7- اکنون در خاطرات خود به عقب برگردید تا به زمانی برسید که در کار بخصوصی موفق بوده اید، چشمان خود را ببندید و تا آنجا که مقدور است،تصویری روشن و واضح از آن توفیق در ذهن خود تشکیل دهید.حالا به هدف هایی که امروز برای خود نوشته اید فکر کنید. ببینید اگر به این هدف ها برسید چه تغییراتی می کنید و چگونه به نظر می آیید. مغز به تکرار و احساس عمیق واکنش نشان می دهد. لذا اگر مرتباً زندگی راکه می خواهید در آینده داشته باشید در نظر مجسم کنید و اگر احساسی عمیق و قوی نسبت به آن داشته باشید می توانید تقریباً مطمئن باشید که به خواسته خود می رسید. البته نباید مشیت و خواست خداوند را از نظر دور داشت. چرا که اوست که بنا بر مصلحت ما که خیلی اوقات بر آن واقف نیستیم ، امور را اداره می نماید.

در آموزه های دینی ما نیز تلاش دارای ارزش و منزلت خاصی می باشد لذا اینکه دست روی دست بگذاریم و به بهانه جبر خداوندی تمامی حوادث را به تقدیر بسپاریم مورد نکوهش است. از اینجاست که پروردگار در قرآن کریم می‌فرماید: والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا. (سوره عنکبوت- آیه 69) (اگر تلاش کنید، راه خود را به شما نشان می‌دهیم و به سوی راه خود شما را هدایت می‌کنیم.)

منبع:تبیان


  

گاهی خندیدن آن‌قدر برای انسان عادی می‌شود که فراموش می‌کنیم، چقدر شگفت‌آور است. آیا تا به حال به این مساله فکر کرده‌اید که خنده چقدر می‌تواند در کنش و واکنش بدن سودمند باشد و آیا می‌‌دانید در هنگام خندیدن در بدن چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

دانش روان‌شناسی، امروزه پی برده است که لبخند در زندگی ما از اهمیت به سزایی برخوردار است. لبخند و خنده هیچ عارضه جانبی مضری ندارد و حتی اگر نتواند به‌خودی خود بیماری و فشارهای روحی را علاج کند، حداقل می‌تواند لحظات نگرانی به‌وجود آمده از بیماری را برطرف سازد.

لبخند علاوه بر معکوس کردن مسیر بیماری و تامین سلامت، بهترین یخ‌شکن در گردهمایی‌های اجتماعی است.

در سال‌های اخیر دانشمندان سعی داشتند که فیزیولوژی خنده و اثرات پزشکی قابل اثباتش را آشکار کنند.

گروهی از این وحشت دارند که اگر زیاد بخندند و یا لبخند به لب داشته باشند، دیگران آن‌ها را جدی نگیرند در حالی که باید بدانیم امروزه مشکل، خنده زیاد نیست، بلکه کمبود خنده است.

البته بایستی صادقانه خندید و شخصیت خود را نیز در نظر داشت.

خنده، آن گاه موثر و درمان بخش‌ است که به موقع باشد و به شخصیت دیگران آسیب نرساند. خنده‌های بی‌مورد و تمسخر‌آمیز، انسان را غافل می‌کند و پرده سیاهی بر روی عوامل شادی‌آفرین دیگر می‌کشد.


خنده چیست؟

در واقع خنده یک برنامه است که کل سیستم بدن را درگیر می‌کند. ممکن است خنده در اثر گفتن یک مطلب خنده‌دار باشد که از عصب شنوایی ما شروع می‌شود، و یا ممکن است در اثر دیدن تصویرهای خنده‌دار و کمیک بوده و از چشم‌هایمان شروع شود.

دانستن این نکته می‌تواند جالب باشد که پیدایش خنده پیش از به وجود آمدن زبان و عمیقاً با پیدایش ما ارتباط دارد.


تأثیرات لبخند و خنده

لبخند زدن و خندیدن، نشانه داشتن شخصیتی دست و دلباز، اجتماعی و خوش‌قلب است. گر چه ما معمولاً خندیدن زیاد را با سبک ‌سری یکی می‌دانیم ولی باید بدانیم که تغییراتی فراسوی سبک سری در جسم و بدن انسان به واسطه خندیدن و لبخند زدن به‌وجود می‌آید که تظاهرات عینی آن شادمانی است که در این حالت تمام جسم تنظیم می‌شود و ذهن شفاف می‌گردد.

منبع:مجله موفقیّت


  

اعجاز خنده

خنده

زندگی روزانه و حوادث و اتفاقاتش باعث ایجاد عکس العمل هایی در انسان می گردد که شرایط زمان و مکان اجازه بروز آنها را نمی دهد و در نتیجه مقدار زیادی انرژی در بدن ذخیره می گردد . این تعداد انرژی زائد عصبی به جای آنکه صرف ایجاد معادلاتی از افکار و هیجانات جدید گردد  تولید جریانی در اعصاب حرکتی در گروههای مختلف عضلات نموده و سبب ایجاد حرکات نیمه تشنجی می گردد که آنها را به نام خنده می نامیم .

 

با توجه به تعریف فوق پی می بریم که خنده از نظر روانشناسی بازتاب یا واکنشی است که به منظور تخلیه هیجانات به کار می رود . به عبارت دیگر روانشناسان معتقدند که چون مقدار زیادی انرژی ذخیره شده به دلیل شرایط مختلف مثل کنترل شدید محیط؛ حوادث اتفاقی و بازداری های ذهنی راهی به بیرون نمی یابند از طریق خندیدن از ذهن و بدن تخلیه می گردند.در واقع به دلیل همین تخلیه هیجانی است که همیشه پس از خنده احساس آرامش به وجود می آید که با خود تمرکز فوق العاده ای به همراه دارد. خنده یک پاسخ فیزیولوژیک به شوخ طبعی میباشد. خنده از دو مولفه ژست ها و تولید اصوات تشکیل یافته است. و 15 عضله صورت را منقبض می کند.

خنده سن افراد را کمتر نشان می‌دهد،  محبوبیت و جذابیت را ایجاد می‌کند و در بروز ایده‌های نو و خلاق اعتماد به نفس ، سلامت روان و احساس امنیت موثر است.

علل روانشناختی خنده:

خنده می تواند علل متفاوت داشته و به انگیزه های مختلف صورت گیرد. از جمله: نشانه اعتماد به دیگران ،تقویت روابط اجتماعی، اجتناب از درگیری و برخورد، ایجاد صمیمیت و گویای پذیرش و تعاملات مثبت است.

 

فواید خنده برای سلامتی:

خنده یک مکانیسم دفاعی و کنار آمدن با استرس، تحقیر، خجالتزدگی و درد است. خنده باعث افزایش سطح انرژی بدن میگردد. خنده باعث کاهش استرس و تنش روانی ، کاهش درد ، افزایش روحیه فرد و احساس خوب نسبت به خود داشتن، بهبود کارکرد مغز، تحریک هر دو نیمکره مغز گردیده و در عملکرد آنها تعادل ایجاد می کند. خنده باعث ماساژ دادن ارگان های شکمی و بهبود کارکرد آنها، و افزایش و بهبود عمل جذب و هضم می گردد. خنده باعث تقویت یادگیری و تمرکز و یک تمدد اعصاب و تکنیک تن آرامی رایگان و آسان است. هنگام خنده فشار خون و سرعت ضربان قلب شما افزایش می یابد، اما بلافاصله پس از اتمام خنده فشار خون کاهش می یابد(کمتر از حد طبیعی) خنده باعث تغییر رفتار ما می شود. پس از خنده ما بیشتر صحبت کرده و تماس چشمی و فیزیکی بیشتر برقرار می کنیم. خنده باعث کاهش سطح هورمونهای استرس می گردد. این هورمونها که در هنگام تجربه استرس و خشم ترشح می گردند باعث سرکوب سیستم ایمنی بدن، افزایش پلاکت های خون و افزایش فشار خون می گردند. خنده باعث تقویت سیستم ایمنی می گردد. خندیدن یک نوع فعالیت بدنی هوازی می باشد. خنده با افزایش اکسیژن رسانی باعث تسریع بهبود زخم ها می گردد.

خنده باعث تقویت یادگیری و تمرکز و یک تمدد اعصاب و تکنیک تن آرامی رایگان و آسان است.

خنده مورد نیاز همه انسان‌هاست وقتی می‌خندیم، آرام می‌گیریم، کیفیت زندگیمان بهتر می‌شود، در واقع با خندیدن، منابع درون خود را در جهت مثبت، سوق می‌دهیم. اولین واکنش هیجانی جنین خنده است و  کودکان به‌طور متوسط 300تا 400بار در طول یک شبانه روز می‌خندند. اما در بزرگسالان این دفعات به 6تا 10بار در یک شبانه روزمی رسد. با خنده می‌توانیم به‌انسانی سالم‌تر، شادتر، قدرتمندتر و کامیاب‌تر تبدیل شویم، چرا که با ترشح هورمون‌های مثبت، چهره‌مان شاداب‌تر و جذاب‌تر می‌شود و احساس نشاط و طراوت می‌کنیم و زندگی را به شکل بهتری تجربه می‌کنیم.

 

 10دقیقه خنده عمیق در طول روز می‌تواند در کاستن دردهای شدید موثر باشد، خنده سن افراد را کمتر نشان می‌دهد،  محبوبیت و جذابیت را ایجاد می‌کند و در بروز ایده‌های نو و خلاق اعتماد به نفس ، سلامت روان و احساس امنیت موثر است. خنده از سکته‌های قلبی، مغزی، تنگی رگ‌های قلبی و بیماری‌های تنفسی و دهها بیماری دیگر به‌خوبی پیشگیری می‌کند. هورمون "اندورفین" که در شخص احساس اعتماد به نفس و سرخوشی می‌کند،در اثر خندیدن، تولید می‌شود و مقدار ترشح این هورمون با ورزش و فعالیت‌های نشاط آور، بالا می‌رود.

منبع:تبیان


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ