برای
اینکه بتوانیم در برابر مشکلات مقاوم باشیم، زندگی آرامی را تجربه کنیم و
به هر چه که آرزو داریم برسیم ، کافی است ابتدا روی خودمان کار کنیم و به
توانمندی ها و مهارت هایی در خود دست پیدا کنیم .
بنابراین می بایست
ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسیم و بدانیم همه ی واکنش هایی که در اطراف می
بینیم به نوعی امواجی هستند که ما خود چه در ذهن و چه در رفتار خود آن ها
را به سمت خود فرا خوانده ایم. البته قبول دارم افراد بیماری ممکن است در
اطراف ما وجود داشته باشند ولی اگر روی خود تسلط داشته باشیم می توانیم از
ایجاد ناراحتی ها از سوی ایشان به راحتی جلوگیری کنیم. یا حتی آنها را
وادار کنیم که رفتار غلط شان را با ما تغییر دهند یا نهایتا این قدرت را
خواهیم داشت که با چیزی که قابل تغییر نیست کنار بیائیم و یا خود را از آن
محیط دور کنیم.
وقتی به خود دقت کنید و ببینید که چرا زود عصبانی می
شوید یا چه چیزی در رفتار فرد متقابل ، شما را عصبانی می کند خیلی زود حتی
در حین مکالمه و احیانا جر و بحث به خود آمده و نسبت به کنترل اوضاع به
ویژه به نفع خود اقدام می کنید، آرامش خود را هم حفظ کرده و از آسیب های
احتمالی آن برخورد ناشایست نیز خواهید کاست.
اگر
بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی
خود را آفریده ای! این مساله آن قدر مهم است که تحول بزرگی در زندگی تو
ایجاد می کند. وقتی بپذیریم که آفریننده ی وضع کنونی زندگی مان خود ما
هستیم و نه دیگران، آن گاه دیگری را مسئول ناکامی خود نمی دانیم و هر گاه
فراموش کنیم که وضعیت مان را می آفرینیم آن وقت است که دیگری را مسئول
ناکامی خود دانسته و سرزنش می کنیم و به این ترتیب اقتدار خود را از دست
می دهیم.
اگر بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی خود را آفریده ای!
اتفاقات
کوچک، تصادفات، ترافیک، تاخیرهای ناخواسته ، دلشوره ها و حتی امراضی که
گرفتار آن ها می شویم همگی پیامی دارند تا به ما بفهمانند که یک جای کار
غلط است! و ممکن است مفاهیم و علت هایی از اعتبار ندادن و دوست نداشتن خود
تا بانی خیر شدن برای دیگران را در بر داشته باشد. اگر نگاه را به دورن
خود برگردانیم و اجازه دهیم اعضا و جوارح ما با ما حرف بزنند ، ما از راز
بسیاری از واقعیت ها که مدعی هستیم اطرافیان مسبب ایجاد آنها هستند مطلع
خواهیم شد.
اگر خود را دوست داشته باشیم ، قبول داشته
باشیم و وقتی را برای گوش دادن و نگاه کردن به خود بگذاریم ، حتی راه خود
را هم پیدا خواهیم کرد و اگر نه اولین ناملایمات ، برخوردها و مقاومت ها و
اعتراض ها را از جانب همین اعضا و جوارح خود خواهیم دید! (بییاری از
بیماری ها در اثر ضعف روحیه ایجاد یا تشدید می شوند.
بنابراین
حتما بهتر است که هر چیز را از خود شروع کنیم از دوست داشتن و مهربان بودن
گرفته تا قاطع بودن و پذیر ا بودن که تو مسئول کارهای خودت هستی و نه
اوضاع و شرایط و حتی دیگران.
دوستان عزیز
تبیانی : شما این مقاله را در ماه مبارک رمضان مطالعه می کنید ، ماهی که
بهترین فرصت است برای تامل و فکر کردن ، نزدیک شدن به خود ، نیایش و در
نهایت نزدیکی با خدا ست . پس قدر این فرصت رابدانیم. با خود خلوت کنیم .
با روضه اراده ی مان را تقویت کنیم و قصد کنیم تا زندگی مان را تغییر دهیم
.
منبع : روزنامه ابتکار - باتغییر
1. خوشبخت کسی است که از زندگی دیگران عبرت بیاموزد.
2. تفکر در عاقبت هر کار باعث رستگاری می شود.
3. ذهن آدمی مانند ساعتی است که مدام از کار می ایستد. ذهن را باید با اندیشه های خوبهمراه کرد تا احساس خوشبختی نمود.
4. ذهن
خودآگاه شما در آنِ واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد، یا مثبت
یا منفی. شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکارمنفی به
خوشبختی دست پیدا کنید.
5. اگر من مستحق خوشبخت شدن هستم ، نباید فقط آن را برای خودم کسب کنم ، بلکه بجاست که دامنه آن را به سوی دیگران گسترش دهم.
6. خوشبختی، درونی است نه بیرونی.از این رو به آنچه هستیم بستگی دارد، نه آنچه داریم.
7. از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده شما در کنترل افکارتان دارد.
8.خوشبختی در خانه ای است که مهر و محبت در آن وجود دارد.
9.فقط عدالت است که می تواند موجب خوشبختی باشد.
10. نیکبختی و سعادت ، دست یافتن به آرزوها است و هرچه این آرزوها ساده تر و سهل تر باشد، امید رسیدن به آنها بیشتر است.
11.آفت خوشبختی ، آرزوهای دور و دراز است .
12.خوشبختی به سراغ کسی می رود که فرصت اندیشیدن درباره بدبختی را ندارد .
13.خوشبختی عطری است که وقتی آن را بر دیگران می پاشی چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید.
14. خوشبختی فقط یک تعریف دارد: "باور داشتن خوشبختی".
15. خوشبخت کسی است که از زمان پند بگیرد.
16. یگانه سعادت حقیقی ناشی از آن است که خویش را تسلیم غایتی کنیم .
17. عاشق بودن یعنی خوشبختی خود را با خوشبختی دیگری توأم کردن .
18.در زندگی فقط یک خوشبختی وجود دارد : عشق بورزیم و به ما عشق بورزند .
19.آنچه مرا محق خوشبخت بودن می کند این است که خوشبختی را برای خود نیندوزم و با دیگران قسمت کنم .
20.انسانخوشبختفردی
است که از غم و ناراحتی فارغ باشد. انسان شادکسی است که غم و ناراحتی دارد
، اما اجازه نمی دهد غم هایش او را از پای در آورند .
منبع:تبیان
فکر کردن به مفهوم خوشبختی چیز خوبیه
اصلا به خود خوشبختی فکر کردن یه عالمی داره که نگو
مخصوصا که تو بخوای یکی دیگه رو هم به این فیض عظیم برسونی و خوشبخت کنی!
خب تا اینجاش حرفی نیست ولی روانشناسا در تعریف خوشبختی میگن رضایت از وضع موجود یعنی احساس خوشبختی
یعنی مهم نیست تو خوشبخت باشی یا نه
مهم اینه که احساس خوشبختی کنی و این احساسه س که خوشبختی رو شکل میده!
آخه نمیدونم کدوم بزرگی هم هست که گفته تو همونجوری زندگی میکنی که فکر میکنی
یعنی طرز فکرت و اینکه فکر کنی خوشبختی ... خوشبختت میکنه و به عبارتی آینده رو رقم میزنه
(همون تئوری انرژی مثبت خودم)
ولی بعضی وقتا هست که به نظرم این تئوریا خیلی تخمی و به درد نخور میشه!
بعد
نمیدونم از زور حرص و عصبانیته که فکر میکنم هیچ کدومشون به اندازه ی
خودکشی زیر دمبل و هالتر اثر نداره یا فقط به خاطر اینه که هیچ راه تخلیه
ی دیگه ای سراغ ندارم و نمیتونم هر روز بلند شم برم کوه!
نمیدونم
به
هر حال شاید این احساس خوشبختی برای شما کاربرد داشته باشه ولی فعلا که
واسه من اثر نداره و در راستای اینکه حالم گرفته س حال همه رو میگیرم!
مخصوصا وقتی همه چی به هم ریخته و متهمم به سطحی نگاه کردن و عدم آینده نگری.
خب بحث رضایت از خدا و زمین و زمون نیست
یعنی اون وقتی مطرحه که دیگه آدم از ابتدایی ترین چیزای زندگی الکی الکی و به بهانه های مسخره و من دراوردی محروم نشه
همه
کاری رو خودشون میکنن و مانع میذارن و تفسیر و تعبیر میکنن و رسم و رسوم
وضع میکنن و آخرش هم میگن خب توکل به خدا ایشالا بعدا درست میشه
بابا آدم اینجوری هوس میکنه بره تارزان بشه و تو یه جزیره ای، جنگلی ... چمیدونم ... یه جهنم دره ای زندگی کنه از دست این مملکت
چطور آخه یه مشت کوفتی لامصب همه کاری میکنن و ما ...
پووووووففففففف
بیخیال
حالا زنگم که بزنی ... به قول عربا مافی فایده
ولی برا اینکه خیلی ناراحت نشی
من الان خیلی خوشبختم!
یعنی احساس خوشبختی میکنم و نیشم هم بازه (جون خودم)
همه چی هم قراره جور بشه
توکل به خدا
اصلا صلاحمون بوده ... خوبه؟
ما رو بگو تازه معنی اون جمله که گفت به امید خدا ما را از صابران خواهی یافت رو گرفتیم که یعنی چی
یعنی همین دیگه ...
واقعا که...
دمش گرم!
پ.ن:
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا ، دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیستا !
من در عجبم که آخه دوست چرا می شکند
بشکست دلم و کسی صدایش نشنید
آره داداش ... دل ما بی صدا می شکنه !
بعدش هم میگه :
اگر با من نبودش هیچ میلی
آخه پس چرا ظرف مرا بشکست لیلی !
(ربطش به بی ربطیشه)
اینم واسه دلخوشی و جوری قافیه:
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه!
بازم گلی به گوشه ی جمالت!
باشه