سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
shadow
من که تو چند تا کاراکتر جا نمیشم اما در مورد بلاگم:یه فضای دوستانه همراه با مقالات جذاب,آخرین اخبار مربوط به دنیای بی پایان IT و شعرایی که هیچ جا نخوندید.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 47898
کل یادداشتها ها : 161
خبر مایه

موسیقی


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

میانبری به خوشبختی !

گل

 

برای
اینکه بتوانیم در برابر مشکلات مقاوم باشیم، زندگی آرامی را تجربه کنیم و
به هر چه که آرزو داریم برسیم ، کافی است ابتدا روی خودمان کار کنیم و به
توانمندی ها و مهارت هایی در خود دست پیدا کنیم .

برای
آن که این توانمندی ها و مهارت ها در برابر برخوردها و واکنش های
ناخوشایند اطرافیان و روزگار ، متزلزل نشوند و حتی فراموش نشوند باید تلاش
کرد که در ما همیشگی و ماندنی شوند .

بنابراین می بایست
ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسیم و بدانیم همه ی واکنش هایی که در اطراف می
بینیم به نوعی امواجی هستند که ما خود چه در ذهن و چه در رفتار خود آن ها
را به سمت خود فرا خوانده ایم. البته قبول دارم افراد بیماری ممکن است در
اطراف ما وجود داشته باشند ولی اگر روی خود تسلط داشته باشیم می توانیم از
ایجاد ناراحتی ها از سوی ایشان به راحتی جلوگیری کنیم. یا حتی آنها را
وادار کنیم که رفتار غلط شان را با ما تغییر دهند یا نهایتا این قدرت را
خواهیم داشت که با چیزی که قابل تغییر نیست کنار بیائیم و یا خود را از آن
محیط دور کنیم.

دانستن علت رفتارهای اشتباه دیگران و حتی خود ما مثل راه کوتاهی است که ما را زودتر به سر منزل مقصود می رساند.

وقتی به خود دقت کنید و ببینید که چرا زود عصبانی می
شوید یا چه چیزی در رفتار فرد متقابل ، شما را عصبانی می کند خیلی زود حتی
در حین مکالمه و احیانا جر و بحث به خود آمده و نسبت به کنترل اوضاع به
ویژه به نفع خود اقدام می کنید، آرامش خود را هم حفظ کرده و از آسیب های
احتمالی آن برخورد ناشایست نیز خواهید کاست.

دوست داشتن و پذیرفتن خود میانبری ست برای پیدا کردن شناخت و تغییر نقاط ضعف.

اگر
بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی
خود را آفریده ای! این مساله آن قدر مهم است که تحول بزرگی در زندگی تو
ایجاد می کند. وقتی بپذیریم که آفریننده ی وضع کنونی زندگی مان خود ما
هستیم و نه دیگران، آن گاه دیگری را مسئول ناکامی خود نمی دانیم و هر گاه
فراموش کنیم که وضعیت مان را می آفرینیم آن وقت است که دیگری را مسئول
ناکامی خود دانسته و سرزنش می کنیم و به این ترتیب اقتدار خود را از دست
می دهیم.

اگر بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی خود را آفریده ای!

اتفاقات
کوچک، تصادفات، ترافیک، تاخیرهای ناخواسته ، دلشوره ها و حتی امراضی که
گرفتار آن ها می شویم همگی پیامی دارند تا به ما بفهمانند که یک جای کار
غلط است! و ممکن است مفاهیم و علت هایی از اعتبار ندادن و دوست نداشتن خود
تا بانی خیر شدن برای دیگران را در بر داشته باشد. اگر نگاه را به دورن
خود برگردانیم و اجازه دهیم اعضا و جوارح ما با ما حرف بزنند ، ما از راز
بسیاری از واقعیت ها که مدعی هستیم اطرافیان مسبب ایجاد آنها هستند مطلع
خواهیم شد.

 

اگر خود را دوست داشته باشیم ، قبول داشته
باشیم و وقتی را برای گوش دادن و نگاه کردن به خود بگذاریم ، حتی راه خود
را هم پیدا خواهیم کرد و اگر نه اولین ناملایمات ، برخوردها و مقاومت ها و
اعتراض ها را از جانب همین اعضا و جوارح خود خواهیم دید! (بییاری از
بیماری ها در اثر ضعف روحیه ایجاد یا تشدید می شوند.

 

بنابراین
حتما بهتر است که هر چیز را از خود شروع کنیم از دوست داشتن و مهربان بودن
گرفته تا قاطع بودن و پذیر ا بودن که تو مسئول کارهای خودت هستی و نه
اوضاع و شرایط و حتی دیگران.

 

دوستان عزیز
تبیانی : شما این مقاله را در ماه مبارک رمضان مطالعه می کنید ، ماهی که
بهترین فرصت است برای تامل و فکر کردن ، نزدیک شدن به خود ، نیایش و در
نهایت نزدیکی با خدا ست . پس قدر این فرصت رابدانیم. با خود خلوت کنیم .
با روضه اراده ی مان را تقویت کنیم و قصد کنیم تا زندگی مان را تغییر دهیم
.

 

منبع : روزنامه ابتکار - باتغییر 
  

خوشبخت کسی است که ...

خوشبختی ( قسمت سوم )

1.    خوشبخت کسی است که از زندگی دیگران عبرت بیاموزد.

2.    تفکر در عاقبت هر کار باعث رستگاری می شود.

3. ذهن آدمی مانند ساعتی است که مدام از کار می ایستد. ذهن را باید با اندیشه های خوبهمراه کرد تا احساس خوشبختی نمود.

4. ذهن
خودآگاه شما در آنِ واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد، یا مثبت
یا منفی. شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکارمنفی به
خوشبختی دست پیدا کنید.

5. اگر من مستحق خوشبخت شدن هستم ، نباید فقط آن را برای خودم کسب کنم ، بلکه بجاست که دامنه آن را به سوی دیگران گسترش دهم.

6. خوشبختی، درونی است نه بیرونی.از این رو به آنچه هستیم بستگی دارد، نه آنچه داریم.

7.  از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده شما در کنترل افکارتان دارد.

8.خوشبختی در خانه ای است که مهر و محبت در آن وجود دارد.

9.فقط عدالت است که می تواند موجب خوشبختی باشد.

10. نیکبختی و سعادت ، دست یافتن به آرزوها است و هرچه این آرزوها ساده تر و سهل تر باشد، امید رسیدن به آنها بیشتر است.

11.آفت خوشبختی ، آرزوهای دور و دراز است .

12.خوشبختی به سراغ کسی می رود که فرصت اندیشیدن درباره بدبختی را ندارد .

13.خوشبختی عطری است که وقتی آن را بر دیگران می پاشی چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید.

14. خوشبختی فقط یک تعریف دارد: "باور داشتن خوشبختی".

15.   خوشبخت کسی است که از زمان پند بگیرد.

16.   یگانه سعادت حقیقی ناشی از آن است که خویش را تسلیم غایتی کنیم .

17. عاشق بودن یعنی خوشبختی خود را با خوشبختی دیگری توأم کردن .

18.در زندگی فقط یک خوشبختی وجود دارد : عشق بورزیم و به ما عشق بورزند .

19.آنچه مرا محق خوشبخت بودن می کند این است که خوشبختی را برای خود نیندوزم و با دیگران قسمت کنم .

20.انسانخوشبختفردی
است که از غم و ناراحتی فارغ باشد. انسان شادکسی است که غم و ناراحتی دارد
، اما اجازه نمی دهد غم هایش او را از پای در آورند .

منبع:تبیان


  

فکر کردن به مفهوم خوشبختی چیز خوبیه
اصلا به خود خوشبختی فکر کردن یه عالمی داره که نگو
مخصوصا که تو بخوای یکی دیگه رو هم به این فیض عظیم برسونی و خوشبخت کنی!
خب تا اینجاش حرفی نیست ولی روانشناسا در تعریف خوشبختی میگن رضایت از وضع موجود یعنی احساس خوشبختی
یعنی مهم نیست تو خوشبخت باشی یا نه
مهم اینه که احساس خوشبختی کنی و این احساسه س که خوشبختی رو شکل میده!
آخه نمیدونم کدوم بزرگی هم هست که گفته تو همونجوری زندگی میکنی که فکر میکنی
یعنی طرز فکرت و اینکه فکر کنی خوشبختی ... خوشبختت میکنه و به عبارتی آینده رو رقم میزنه
(همون تئوری انرژی مثبت خودم)
ولی بعضی وقتا هست که به نظرم این تئوریا خیلی تخمی و به درد نخور میشه!
بعد
نمیدونم از زور حرص و عصبانیته که فکر میکنم هیچ کدومشون به اندازه ی
خودکشی زیر دمبل و هالتر اثر نداره یا فقط به خاطر اینه که هیچ راه تخلیه
ی دیگه ای سراغ ندارم و نمیتونم هر روز بلند شم برم کوه!
نمیدونم
به
هر حال شاید این احساس خوشبختی برای شما کاربرد داشته باشه ولی فعلا که
واسه من اثر نداره و در راستای اینکه حالم گرفته س حال همه رو میگیرم!
مخصوصا وقتی همه چی به هم ریخته و متهمم به سطحی نگاه کردن و عدم آینده نگری.


خب بحث رضایت از خدا و زمین و زمون نیست
یعنی اون وقتی مطرحه که دیگه آدم از ابتدایی ترین چیزای زندگی الکی الکی و به بهانه های مسخره و من دراوردی محروم نشه
همه
کاری رو خودشون میکنن و مانع میذارن و تفسیر و تعبیر میکنن و رسم و رسوم
وضع میکنن و آخرش هم میگن خب توکل به خدا ایشالا بعدا درست میشه
بابا آدم اینجوری هوس میکنه بره تارزان بشه و تو یه جزیره ای، جنگلی ... چمیدونم ... یه جهنم دره ای زندگی کنه از دست این مملکت
چطور آخه یه مشت کوفتی لامصب همه کاری میکنن و ما ...
پووووووففففففف
بیخیال
حالا زنگم که بزنی ... به قول عربا مافی فایده
ولی برا اینکه خیلی ناراحت نشی
من الان خیلی خوشبختم!
یعنی احساس خوشبختی میکنم و نیشم هم بازه (جون خودم)
همه چی هم قراره جور بشه
توکل به خدا
اصلا صلاحمون بوده ... خوبه؟

ما رو بگو تازه معنی اون جمله که گفت به امید خدا ما را از صابران خواهی یافت رو گرفتیم که یعنی چی
یعنی همین دیگه ...
واقعا که...
دمش گرم!
           
پ.ن:
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا ، دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیستا !
من در عجبم که آخه دوست چرا می شکند
بشکست دلم و کسی صدایش نشنید
آره داداش ... دل ما  بی صدا می شکنه !

بعدش هم میگه :
اگر با من نبودش هیچ میلی
آخه پس چرا ظرف مرا بشکست لیلی !
(ربطش به بی ربطیشه)


اینم واسه دلخوشی و جوری قافیه:
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی  و قمری به ترانه!

بازم گلی به گوشه ی جمالت!
باشه
         


  

?- به «سادگی» بازگردید: خانه تان را تر تمیز کنید ، آن چه را که لازم ندارید دور بیاندازید (یا به

کسی که نیاز دارد بدهید) دور و برتان را خلوت کنید. «سادگی» فقط مربوط به محیط زندگی

نیست. با خودتان خلوت کنید ذهنتان را Defrag کنید! چیز هایی خیلی خیلی کوچکی هستند

که ما را آزار می دهند و خودمان از وجود آنها بی خبریم. شاید سر یک موضوع کوچک از کسی

رنجیده اید ولی وقتی با آرامش از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه می کنید ببینید این موضوع

کوچک اصلآ ارزش فکر کردن ندارد.


?- «برچسب» نزنید: این خیلی مهمه! شناختی که ما از خیلی از چیزها در زندگی داریم با

گذر زمان و تاثیر پذیری از دین و فرهنگ و محیط زندگی مان بوجود آمده اند و آن چه ما

می بینیم برچسبی است که ذهنمان بر آن زده نه حقیقت. بیایید یک تمرین با هم انجام

دهید ، به دور و برتان نگاه کنید و چیزی را انتخاب کنید و به آن نگاه کنید. ذهن شما حالا

بلافاصله دنبال برچسب آن جسم میرود. حالا رویتان را برگردانید و نفسی عمیق بکشید و

دوباره به آن نگاه کنید ولی اجازه ندهید ذهنتان برچسب آن را پیدا کند. میدونم سخت است ،

آرام باشید و فقط نگاه کنید. سعی کنید چیزی در آن ببینید که هرگز ندیده بودید. این کاری

است که عارفان و خصوصآ بوداییان زیاد انجام می دهند.

بگذارید مثال بزنم ، مثلآ من یک بچه ی کوچک را کنارم می بینم که روی زمین نشسته و با

اسباب بازی هایش بازی می کند و سر و صدا می کند. بسته به شخصیتم ذهنم برچسب

های مختلفی به آن می زند. مثلآ اینکه «تو هیچی از زندگی نمی فهمی» ، «تو فکر می کنی

دنیا همین چهار تا اسباب بازیه» ، «تو که مشکلات منو نداری!» قرار نیست به وضوح این ها در

ذهنم خطور پیدا کند بلکه تفکر ضعیفی است که در ضمیر نا خودآگاه بوجود میاید.

حالا سعی میکنم دیدم را عوض کنم ، نگاه کنم به اینکه آن بچه چطور از همان اسباب بازی

کوچک بی ارزش لذت می برد و خوشحال است و من همچنان به اتفاق کوچکی که سال ها پیش افتاده فکر میکنم.


?- از هر چیز کوچکی لذت ببرید: آیا منتظر نشسته اید تا کسی در بزند و یک میلیون دلار به

شما هدیه کند؟ آن وقت خوشحال خواهید شد؟! هرگز همچین اتفاقی نخواهد افتاد و اگر شما

منتظرش باشید هرگز خوشحال نخواهید شد.

دفعه ی بعد که خواستید میوه ، چای ، غذا بخورید از آن لذت ببرید! به نظر پیشنهاد احمقانه ایه

نه؟ ولی حقیقت داره ، ما موقع این لذت ها حواسمان به همه جا هست غیر از خود آن لذت ، به

کاری که قرار است بعدآ بکنیم ، به آنچه در گذشته انجام داده ایم و فقط مثل یک روبات به سیب گاز میزنیم تا تمام شود.

می توانید در همان چند دقیقه که سیب را میخورید فقط به آن سیب فکر کنید ، مطمئن باشید

کار های بعدی تان را اینگونه بهتر انجام می دهید. اینکه چگونه با زحمت تهیه شده است.

خاک ، باران ، درخت ، هوا ، آفتاب و اکنون در دست شماست تا از آن لذت ببرید.


?- کار های جدید بکنید: کار جدیدی را امتحان کنید. کاری را بکنید که همیشه دوست

داشته اید بکنید اما تا کنون نکرده اید. هر کاری که هست سریعآ وسایل لازم را آماده کنید و انجامش دهید.


?- برای کاری که دوست دارید وقت بگذارید: یکی از دلایل خستگی ما از زندگی قید و بند هایی

است که گرفتارشان هستیم. اینکه باید سر ساعت از خواب بلند شویم و سر ساعت در جای

دیگری باشیم و همش در قانون و اجبار زندگی کنیم.

کم کم برنامه تان را سبک کنید تا وقت کنید به کار هایی که دوست دارید هم برسید. اگر فکر

می کنید این کار به شما ضرر خواهد زد ??? درجه اشتباه فکر می کنید!


?-عوامل ناراحت کننده را دور بیاندازید: همانطور که باید سعی کنیم به آنچه علاقه داریم بیشتر

نزدیک شویم باید از آنچه موجب ناراحتی ما می شود دوری کنیم. فرقی نمی کند شاید یک

کانال تلویزیون باشد ، یک آدم ، یک وبلاگ یا یک خیابان. تحت هیچ شرایطی به هیچ کس و

هیچ چیز اجازه ندهید اوقات خوش را از شما بگیرد.


?- ولش کنید: میدونم ، منم اذیت میشم وقتی روزم را با یک Todo list (لیست کارهای روزانه)

انجام نشده به پایان می رسونم. اما فکر می کنید توی قبر ناراحت این خواهید بود که چرا آن روز

آن لیست را نا تمام گذاشتید یا اینکه چرا از زندگی لذت بیشتری نبردید و حالا فرصت به پایان

رسیده است؟ این به معنی تنبلی نیست بلکه هر موقع نتوانستید کاری را در وقت معین انجام

دهید هی به آن فکر نکنید. همیشه فردایی هست.


?- «گیک» درون تان را خوشحال کنید: این هم خیلی مهم است! همه ی ما بدون استثنا یک

گیک درونی داریم. یعنی وقتی کار خاصی انجام می دهیم دیگر گذر زمان را احساس

نمی کنیم و فقط به آن فکر می کنیم. این می تواند راجع به هر چیزی باشد. احتمالآ می دانید

که من نسبت به کامپیوتر این طوری هستم ، وقتی دارم با کامپیوتر کار می کنم متوجه گذر

زمان نمیشم و به چیز های دیگه فکر نمی کنم. ممکن است شما به باغبانی یا ورزش یا هر

چیز دیگه همچین علاقه ای داشته باشید. پس پیدا کنید که نسبت به چه چیزی همچین

علاقه ای دارید. یک راه خوب این است که ببینید نسبت به چه چیزی علاقه ی فوق العاده

زیادی دارید که باعث می شود دیگران به شما نگاه های عجیب غریب بکنند!


?- قدر دان باشید: هم من و هم شما هزار بار از این توصیه ها شنیده*ایم ، این هزار و یک بار!

من که خودم دارم می نویسمش هم فراموش خواهم کرد پس فقط سعی کنیم به خاطر داشته

باشیم که قدر دان باشیم. قدر چی؟ قدر چشمانی که دارد این سطور را می خواند قدر

چند نفر از این دنیا رفتند اما شما هم چنان زنده اید.


??- فقط منتظر «نتیجه» نباشید: آیا شما برای امروز زندگی می کنید یا برای رسیدن به آن چه

در آینده می خواهید؟ اگر هی برای رسیدن و دیدن نتیجه ی هدف های متعدد دست و پا بزنیم کی می خواهیم از زندگی لذت ببریم؟

گاهی اوقات مراحل رسیدن به یک هدف خیلی بهتر از نتیجه ی آن است. پس از تلاشی که

برای رسیدن به یک هدف می کنید لذت ببرید. مثل مادری که کودکش را بزرگ می کند. اگر

بچه ای وجود نداشت و آدم های جدید ?? ساله به دنیا می آمدند با همسر و کار و خانه و

زندگی جالب بود؟ زیبایی در این است که کودک مرحله به مرحله با کمک دیگران رشد می کند

و ما از مراحل رشد آن لذت می بریم و اینکه وقتی بزرگ می شود هم به آن علاقه داریم چون

می دانیم برایش زحمت کشیده ایم و آن زحمت ها به صورت خاطره ها یی خوش به یادمان می آیند.
  
طی سه دهه اخیر مطالعات گسترده بشر فواید حالتی را که به آن « ریلکس» گفته
می شود ، به اثبات رسانده است . واکنشی که انسان هنگام آرامش از خود بروز
می دهد ، یک نوع آسودگی ذهنی به همراه کاهش فشار خون ، کند شدن میزان
ضربان قلب و تنفس و همچنین شل شدن عضلات بدن است . ایجاد چنین شرایطی
بسیار ساده است . اگر در چنین وضعیتی قرار گرفتید ، مطمئن باشید می توانید
برای غلبه بر اضطراب هایتان بر بسیاری ازفشارهای عصبی ناشی از خشم ،چیره
شوید . ایجاد چنین آرامشی برای بچه ها نیز مفید است . مطالعاتی که بر روی
تعدادی از دانش آموزان یک مدرسه متوسطه درون شهری در آمریکا انجام شده است
، صحت این مساله را اثبات می کند . دراین مطالعات مشخص شد نمرات آن دسته
از دانش آموزانی که « ریلکس »را آموخته اند ، بهتر شده و خلق و خوی کار
کردن و انجام کارهای گروهی نیز درآنها بیشتر به چشم می آید .
برای رسیدن به آرامش ذهن ، سه راهکار پیشنهاد می کنیم :
1- تمرکز فکر ( 10 تا 20 دقیقه )
این
روش قدیمی ، اولین توصیه برای ایجاد آرامش کامل است . بدین صورت که ابتدا
یک عبارت یا دعای کوتاه را که یادآوری آن به شما آرامش می دهد و در
اعتقادات مذهبی تان ریشه دارد به خاطر داشته باشید . مثلا چیزهایی مثل یاد
خدا یا اینکه خداوند همیشه یاور و پشتیبان ماست .
سپس چشمهایتان را
بسته و در وضعیتی آرام بنشینید و عضلاتتان را شل کنید : این کار را به
ترتیب از پاهایتان شروع کنید و سپس به طرف رانها ، شکم ، شانه ، گردن و
سپس سر ادامه دهید . به طوری که با هر بازدم کلمه یا عبارتی که باعث
آرامشتان می شود را از ذهن بگذرانید . در ضمن وقتی افکار مزاحم به سراغتان
می آید ، نگران نباشید و نسبت به آنها بی اهمیت باشید و سعی کنید به آرامی
به مرور جمله ای که یادآوری آن به شما آرامش می داد ، برگردید .
این
تمرین را می توانید در وضعیتی مطلوب ، بین 10 تا 20 دقیقه انجام دهید و به
یاد داشته باشید حتی 5 دقیقه از این تمرین هم می تواند باعث ایجاد آرامش
ذهنی و تجدید قوا در شما شود .
اگر احساس می کنید باید حساب وقت را
داشته باشید ، بهتر است یک ساعت البته نه ساعتی که روی زنگ تنظیم شده باشد
، کنارتان بگذارید . وقتی تمرکزتان به پایان رسید ، یک دقیقه در همان
وضعیت آرام بنشینید و سپس کارهای روزانه تان را از سر بگیرید .
2-
محسوس و شمرده نفس کشیدن ( 10 تا 15 ثانیه ) : ابتدا به آرامی و شمرده نفس
بکشید و با هر بازدم عددی را بگویید . می توانید از عدد 5 شروع کنید . به
یاد داشته باشید . نفس عمیق بکشید به طوری که ریه هایتان پر از هوا شود .
در
ضمن بهتر است معده تان از غذا خالی باشد . بعد از یک مکث کوتاه در هنگام
بازدم به آرامی عدد بعدی را بگویید ، چهار ، به این شمارش معکوس ادامه
دهید تا به یک برسید . این تمرین را می توان هر صبح و شب در 10 تا 15
ثانیه انجام داد .
3- آرمش هنگام فعالیت :
لازم نیست همیشه برای
انجام تمریناتی که به آرامش ذهن تان کمک می کند ، در حالت نشسته و ثابت
باشید . این تمرینات را می توان در خلال انجام کارهای روزانه هم انجام داد
. مثلا راه بروید یا در حال نواختن یک موسیقی باشید و یا اینکه یک کار
ساده مثل بافتن انجام دهید .
در ضمن یوگا تمرکز فکر و به یاد آوردن
جمله ای که باعث آرامش تان می شود نیز از جمله راههایی هستند که به شما
برای داشتن ذهنی آرام و سالم کمک می کنند .
  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ