مردان،بی احساس های احساساتی
تحقیقات
جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی
است اما در اغلب موارد این امر از مردان- و همچنین از زنان – پوشیده باقی
میماند.
با اینکه احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار
میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی
مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی 500 هزار فرد
بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر
روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان
استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات
در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون
تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به
طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف
خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و
اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و
زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا
بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است.
دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی
مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز،
جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر
است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین
میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط
مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما
مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در
این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای
غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین
واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیفتر است و زودتر هم آنها را فراموش می
کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از
صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز
زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این
تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در
سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به
اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم
پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت
میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از
واژههای مربوط به احساسات میشود.
در
زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند
و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان
دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در
سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را
حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها
که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام
صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین
یا کامپیوتر هستند.
اگر
چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی
مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده
میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن
احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که
مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند
دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد
ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل
به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی
نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
در مقاله ی بعد حتما با ما باشید تا راهکارهایی ارائه دهیم که یک مرد در کنار مردانگی اش ،احساساتش را هم بروز دهد
و همین طور یک زن بتواند به همسرش برای ابراز احساسات آسان تر کمک کند.
منبع : مجله شادکامی- کتاب « آیین شوهرداری»
زندگی
صحنه تلاش و بالندگی و لحظه های آن چون رودی در گذر است ، رودی مواج که در
تلاطمش ، انسانها ساخته می شوند؛پس تا دمی باقی است از لحظات و سخنان
دیگران عبرت بگیریم :
- خوشبخت و سعادتمند کسی است که از دیگران پند پذیرد و خود را به پاکی پرورش دهد . ( حضرت علی علیه السلام )
- حفظ موازنه و تعادل جسم و جان ، بزرگترین عامل پیروزی و سعادت است .( امام محمد باقر علیه السلام )
- آرمیدن در آغوش تنبلی و بطالت ، دوری جستن از خوشبختی و سعادت است . (امام محمد باقر علیه السلام )
- خوشبختی پروانه است . اگر او را دنبال کنید ، از شما می گریزد ؛ ولی اگر آرام بنشینید ، روی سر شما خواهد نشست . (هیوم)
- خوشی های کوچکند که خوشبختی را می سازند . (کار)
- خوشبختی بر سه ستون استوار است ؛ فراموش کردن گذشته ، غنیمت شمردن حال ، امیدوار بودن به آینده . ( مترلینگ )
- خوشبختی خانوادگی طولانی ترین ، محکم ترین و شیرین ترین سعادتها است . ( ولتر )
-
کمی عقل سلیم ، اندکی اغماض و قدری خوش خلقی داشته باشید . آن وقت خواهید
دید ، در این دنیا چقدر آسوده و خوشبخت اید . ( سامرست موام )
- قلب
های پاک ، هیچگاه راحتی و خوشی را به خود نخواهند دید . زیرا خوشی و
راحتی ِ خود را در راه اعتلا ء و ترقی دیگران فدا کرده اند . ( لابرویر )
- سعادت دیگران ، بخش مهمی از خوشبختی ما است . ( رنان )
- ما همیشه دیگران را بیش از حدی که خوشبخت اند ، خوشبخت تصور می کنیم . ( مونتسکیو )
- هیچ خوشبختی بزرگتر از آرامش فکری نیست . ( بودا )
- یکی از راه های خوشبختی ، این است که شخص نسبت به کوچکترین نعمت ها شکرگزار باشد . ( هرشل )
-
برای خوشبختی ، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن کاستن از نگرانی درباره
چیزهایی است که مافوق قدرت ما قرار گرفته اند . ( اپیکتت )
- باید برای خوشبخت زیستن ، موقعیت های مناسب ایجاد کنیم ، نه این که در انتظار آن بنشینیم . ( بیکن )
- خوشبخت کسی است که به اموری که اهمیت ندارند ، اهمیت ندهد . ( ؟ )
-جهان
هستی و خلقت بر زوجیت استوار شده است؛ زوجیت قانون حیات و بقاست. در میان
انسانها حساسترین انتخاب در طول زندگی، انتخاب همسر است که براساس آن
نهاد خانواده شکل میگیرد.
والاترین هدف و کارکرد خانواده تکمیل هویت و تأمین آرامش همسران است.
در سایه ی آرامش، انسانها به رشد و بالندگی مناسب دست مییابند و خلاقیتهای خود را بروز میدهند.
مهر
و محبت، صمیمیت و وفاداری از مهمترین عوامل پایندگی و تقویت نهاد
خانواده است، همچنان که حفظ کانون خانواده یکی از اصلیترین تکالیف هر یک
از همسران محسوب میشود. شایسته است همسران با شناخت کامل تفاوتهای
یکدیگر و یادگیری روشهای ابراز محبت و دستیابی به تفاهم، سعادت خود و
خانواده را بیمه نمایند و از کوتاه ترین لحظههای با هم بودن بیشترین
بهرهها را ببرند؛
-
میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوستداشته شدن»
رابطه ی مستقیمی دارد، در حالیکه مردان زمانی از اعتماد به نفس کافی
برخوردارند که بتوانند در خواستهای همسران خود را برآورده کنند.
- زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره ی آن صحبت کنند (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند)؛ در حالی که مردان این عمل زنانه را پرحرفی تلقی میکنند.
- زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و
به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر میکنند که
همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم،» و نیازی به گفتن نیست.
- وقتی مردان از زنان خود حمایت میکنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
-
زنان فرمان بردن را دوست دارند ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه
باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فداکاری خواهند بود.
-
هنگامی که مردان دیر میکنند، زنان با سوالهای «چرا دیر کردی؟» کجا بودی؟
و...» در حقیقت دلواپسی و نگرانی توأم با عشق و علاقه را به همسر خود
ابراز میکنند، اما شوهران فکر میکنند که همسرانشان میخواهند آنها را
زیر سوال ببرند و افراد بیمسوولیت و غیر مطمئنی جلوه دهند.
-
وقتی شوهران فکر میکنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس
ارزشمندی و توانمندی مینمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر
کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
- مردان پس از گوش کردن به
صحبتهای همسر خود بلافاصله میخواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به
راهنمایی آنان میپردازند، در صورتی که شاید زنان فقط میخواستند
احساساتشان را بیان کنند.
- زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواستههایشان محک میزنند.
مردان یا باید سعی کنند خواستههای منطقی آنان را برآورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر
1- به خانواده ی همسرمان نیز به اندازه ی خانواده ی خود احترام بگذاریم.
2- با خانواده ی همسر خود همان گونه رفتار کنیم که با خانواده ی خود رفتار مینماییم.
3-
به هیچ یک از خانوادهها اجازه ی دخالت در زندگی خود را ندهیم. در صورتی
که خانوادهها قصد راهنمایی داشته باشند، فقط از تجربههای آنان استفاده
کنیم و تصمیم نهایی را با مشورت همسر خود اتخاذ نماییم.
4- در صورت بروز اختلاف، از در میان گذاشتن موضوع با نزدیک ترین خویشاوندان نیز پرهیز کنیم.
5- در حضور خویشان به همسر خود بیشتر توجه کنیم و او را در گفتوگوها شرکت دهیم.
6-
در صورت بروز مشکل از سوی خانواده ی زن یا مرد، عضو همان خانواده باید
مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به خوبی خانواده ی خود را میشناسند
و بهتر میتوانند چارهجویی نمایند.
7- از چشم وهم چشمی و حسادت بپرهیزیم.
8-
به آداب و رسوم خانواده ی همسرمان احترام بگذاریم؛ چنانچه برخی از آنها را
صحیح نمیدانیم هرگز آنان را به خاطر پایبندی به آداب و رسوم خود استهزا
نکنیم.
9- لازم است گاهی همسران به تنهایی به دیدار خانواده ی خود بروند.
10-
این واقعیت را بپذیریم که علاوه بر همسر، پدر و مادر حق مسلمی برگردن ما
دارند، بنابر این در صورت ضرورت، هر یک از همسران باید به خوبی از خانواده
خود حمایت کنند.
منبع : بسته های آموزشی آموزش و پرورش
آموزش مهرورزی، بهترین راه حل
انسان
در مواجهه با هر مسئله ای که باعث ناراحتی و گرفتاریش می شود به دنبال راه
حلی برای گریز از آن می گردد. برای بیماری و دردهای جسمانیش، دنبال طبابت
و دارو و درمان می رود. برای اینکه راحت تر شکمش را سیر کند و دغدغه هایش
را در این مورد کاهش دهد، دنبال دامپروری ، کشاورزی و ارائه ی شیوه های نو
در این مورد می رود. و برای نجات از ظلم و استبداد انقلاب می کند .
یکی
از مسایل و مشکلاتی که از دوران قدیم فکر انسان را مشغول کرده، برقراری
رابطه ی درست و منطقی بین زن و شوهر در زندگی مشترک است به طوری که هر
کدام از آنها در جایگاه مناسب و شایسته ی خود قرار بگیرند و از زندگی در
کنار هم لذت ببرند. این موضوع در کتابهای افلاطون و ارسطو هم دیده می شود
و نشان می دهد از چند هزار سال پیش تاکنون این مسئله ذهن انسان را درگیر
خود کرده است.
با نگاه به منابع و کتابهایی که از گذشته های
دور به دستمان رسیده می بینیم از قدیم الایام در بعضی از خانواده ها و در
مواردی مرد در حق همسرش ظلم و بی عدالتی کرده و حق او را پایمال نموده
است. در همین کتب قدیمی که مفاخر ادبی و فرهنگی، هستند مانند بوستان سعدی
داستانهایی نقل شده که در آن، بعضی از زنها با رفتار ناشایست ، شوهرشان را
به ستوه آورده و او را مستأصل کرده اند. یعنی این جریان، یک جریان دوطرفه
است ولی از حق نباید گذشت که در طول تاریخ زنها، بیشتر از مردها مورد ظلم
و اجحاف قرار گرفته اند.
ولی نکته اساسی اینست که:
برای
رفع مشکل ظلم به زنان و جلوگیری از اجحاف در حق شان، راههای زیادی وجود
دارد. به نظر می رسد راه درست و منطقی اینست که به مرد آموزش دهیم در
رفتار با همسرش جانب عدالت را نگه دارد.
به همسرش محبت کند.احساسات
و طبیعت ذاتی او را نادیده نگیرد. به او احترام گذاشته و تا حدی که توان
دارد در رفع احتیاجات و خواسته های زنش اقدام کند. چنین به نظر می رسد که
بسیاری از مردها، نمی دانند که زنها، ذاتاً و طبیعتاً با مردها فرق می
کنند و نیازها و سلیقه هایشان متفاوت با آنهاست. اگر این نکات را به مردها
یادآوری می کردیم و او را تحت آموزش قرار می دادیم، مطمئناً بسیاری از
مشکلات بین زن و شوهر برطرف می شد و مواردی که به زن اجحاف می شد ،کاهش می
یافت.
مهم تر ازهمه این که دین ما خود منبع جامع و مانعی
است که در صورت عمل صحیح به آن بسیاری از مشکلات حل خواهد شد .اگر مدافعان
حقوق زن، امروز به این فکر افتاده اند ،دین اسلا م 1400 سال پیش لطییف
ترین تعابیر را در باره نحوه ی ارتباط بازن بیان کرده است .
حضرت صادق علیه السلام فرمود :
هر کس از دوستان ما باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.(1)
وشاهددیگر:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
این سخن مرد که به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.(2)
ولی؛
راهی که برای برخورد با این معضل و بهبود جایگاه زن در خانواده پیش گرفته
شده، چه راهی است؟ ما- بدون در نظر گرفتن پیشینه ی دینی وتاریخی مان- تحت
تأثیر غرب قرار گرفتیم و توجه نکردیم راهی که آنها رفته اند برای خودشان
چه نتیجه ای داشته و آیا این نتیجه مورد دلخواه ما هم هست. در قدم اول
ظلمهایی که درصد ی از مردهای کشورمان در حق زنانشان روا می داشتند را خیلی
بیشتر از اندازه ی واقعیتش بزرگنمایی کردیم و بعد زن را ترغیب کردیم برای
نجات از این وضعیت، پرخاش کند. (سریالها و فیلمهایی که در این چند سال
درباره ی خانواده از تلویزیون پخش شده و می شود را مرور کنید) به او یاد
دادیم برای رسیدن به امیال و خواسته هایش بر سر همسرش فریاد بکشد و به حق
و ناحق در برابر شوهرش بایستد، و قبح و زشتی اینکار را در ذهن او از بین
بردیم. به تبع آن حرمت ها درخانواده بسیار کم رنگ شده است.
به
بهانه ی دفاع از حقوق زن او را روانه ی دادگاه کردیم وبا فرهنگ سازی از
طریق بعضی کتاب ها ،نشریات وفیلم ها،به او آموختیم مدرن شدن ،خوشبخت بودن
،آرامش داشتن و...در گرو گرفتن حقش است ._ که البته در بعضی موارد نمی
توان لزوم این کار رانادیده گرفت_ اما این همه ی آن چیزی نبود که یک زن
برای خوشبختی بدان نیاز داشت.
اگر در گذشته، زنان برای
بهبود زندگیشان راههای مختلف را امتحان می کردند و گاهی با کمک اطرافیان و
بزرگترهای فامیل می توانستند سر و سامانی به زندگیشان بدهند، امروزه جزو
اولین کارهایی که می کنند اینست که لایحه و دادخواست تقدیم قاضی کنند وضع
را به قدری بغرنج کنند که راه برگشت و اصلاحی وجود نداشته باشد.
نتیجه
ی راهی که رفتیم نیازی به آمار وارقام دادگاهی ندارد .با نگاهی به
دوستان،آشنایان وفامیل به خوبی مشخص است که هرچند تحقیقات قبل از ازدواج
بیشتر شده،هرچند دختر وپسر نسبت به گذشته ساعات بیشتری باهم صحبت می کنند
، هرچند رقم مهریه ها به خاطر پشتوانه داشتن زن بالا رفته است اما تعداد
ازدواج هایی که به طلاق می انجامد بر خلاف تصور بیشتر شده است. هرچند
تئوری باچادر سفید به منزل بخت رفتن وبا...برگشتن رد شدهاست اما تئوری
جدید مناسبی جایگزین آن نگشته است.
شایسته است حال که نتیجه ی مسیری را که رفته ایم، مشاهده می کنیم، راه را برگردیم و جبران مافات کنیم.
با نظراتتان با ماهمراه باشید ...
منبع:تبیان
مردها
با زن ها فرق دارند، آن ها آنقدر با هم تفاوت دارند که گاه می توان
گفت اهل دو سیاره متفاوت هستند! اگر همین موضوع ساده را به خاطر
داشته باشیم، از سرزنش کردن همسر خود دست می کشیم و برای درک
نیازها و خواستههای او وقت کافی صرف می کنیم. به جای این که
اعمال و رفتار و واکنش های همسر خود را به حساب نقطه ضعف یا مشکلات
روانی نیازمند اصلاح و درمان بگذاریم، می توانیم او را به همان
شکلی که هست دوست بداریم.
بدون
تردید مهمترین و مفیدترین اطلاعات درباره مریخی ها، برای ونوسی ها،
درک کردن مردها و غارهای آنهاست؛ این آگاهی که ممکن است مردی
زنش را دوست داشته باشد و با این حال در مواقعی نخواهد با او وقت
بگذراند، برای بسیاری از زن ها حیرتانگیز است و معمولاً با طبیعت
آنان بیگانه است. وقتی مردی به زن خود عشق می ورزد، زن می خواهد
با شوهرش صرف وقت کند و احساساتش را با او در میان بگذارد. حتی اگر
زن مضطرب و در فشار باشد، نیاز دارد جزئیات روزش را با مردی که او
را دوست دارد در میان بگذارد. برای او صحبت کردن و در میان گذاشتن
احساساتش بسیار مفید است، زیرا این کار ناراحتی ها و فشار کارهای
روزانه را از روی دوش او برمی دارد؛ ایجاد صمیمیت می کند و سببی
است تا به احساس بهتر برسد.
برای زن، ارتباط برقرار کردن با
همسر و برخوردارشدن از حمایت های او، یکی از امتیازات مهم در روابط
زناشویی است. احساس بسیار خوبی است که بدانید کسی که از شما حمایت
می کند، می داند که شما چه حالی دارید و در چه شرایطی به سر می
برید. هرچه یک ونوسی شوهرش را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر می
خواهد احساساتش را با او در میان بگذارد. برای زن دلسرد کننده و غم
انگیز است که مریخی معبود او به خانه بیاید و حرفی برای گفتن
نداشته باشد. گاه زن از شوهرش می پرسد که آیا از چیزی ناراحت است،
و او جواب می دهد: چیز مهمی نیست. زن متوجه نیست که شوهرش به غار
خود پناه برده و در واقع می گوید: می خواهم لحظه ای تنها باشم.
ترجیح می دهم حالا حرف نزنم. بعداً از غار بیرون می آیم.
زن
ها درک نمی کنند که مردها از سیاره مریخ آمدهاند و نمی توانند
موضوع را شخصی قلمداد نکنند. زن به اشتباه گمان می کند که شوهرش
او را دوست ندارد و به همین دلیل است که احساسات خود را با او در
میان نمی گذارد.
درک کردن و پذیرفتن زمان غار مرد برای هر
زنی که با مردی زندگی می کند یا روزی قصد ازدواج با او را دارد،
ضروری است. شاید این به نظر کاری دشوار برسد، اما نمونههای زیر
احتمالاً به سادهترشدن مسئله کمک می کند.
لورا به بینشی
عالی دست یافته بود: پذیرفتن این که همسرم به اقامت در غار نیاز
دارد، نه تنها آرامشی به زندگی ما بخشیده، بلکه سبب شده که به
نکته مهمی درباره خودم پی ببرم. وقتی به او اجازه دادم که در
آن مواقع به خودش بپردازد، این به من هم امکان داد که به خودم
برسم. حالا وقتی از سر کار به خانه می آیم، به جای اینکه با عجله
به سراغ کارهای خانه بروم تا در نقش همسری مهربان ظاهر شوم، وقتی
را صرف خودم می کنم. با خود گفتم اگر او می تواند چنین کاری بکند،
چرا من نتوانم؟
گرچه غار من با غار او فرق دارد، ولی این
زمانی است که ویژه من است و از آن ِ هیچ کس دیگری نیست. در حالی
که او مجله می خواند یا تلویزیون تماشا می کند، من ترجیح می دهم
کمی قدم بزنم یا به گل های باغچه رسیدگی کنم. این هم غار من
است. در واقع وقتی به او امکان دادم که در غارش با خود خلوت کند،
به تدریج آنچه را همیشه احتیاج داشتم و به آن نمی رسیدم، ارزانی
خود کردم.
... اما من هنوز یک ونوسی هستم. وقتی از غار بیرون می آیم، دوست دارم که حرف بزنم و او حالا به حرف هایم گوش می دهد.
تام
می گفت: سی و شش سال است که ازدواج کردهام. همیشه فکر میکردم
اشکالی در کار من وجود دارد. وقتی فهمیدم که سایر مردها هم برای
خود غاری دارند، گریه ام گرفت. فکر کرده بودم هرگز نمی توانم زنی
را دوست داشته باشم. همیشه از این نظر در برخورد با زنم ناامید بودم.
سعی می کردم همسری با توجه و علاقه مند باشم، اما در درون چنین
احساسی نداشتم؛ هیچکس به من نگفته بود که می توانم در مواقعی به
درون غار خود بروم و این اشکالی ندارد.
حالا وقتی احساس گرما
و صمیمیت نمی کنم، دست از تلاش برمی دارم، و به جای آن به کاری
که دوست دارم می پردازم. بسیاری از اوقات صرفاً چرتی می زنم یا
با یکی از دوستانم به سینما می روم. روز بعد طلسم می شکند و من
دوباره دوستدار و علاقه مند همسرم می شوم. وقتی گوشه عزلت می گیرم،
او احساس ناراحتی نمی کند. این خیال مرا آسوده می کند.
بسیار
خوشحالم، با آنکه زنم به غار رفتن مرا دوست ندارد، مرا درک می کند.
پس از آنکه مدتی به درون غار رفتم، می دانم که پس از مراجعت،
لازم است کار خاصی برای همسرم انجام دهم و به او محبت کنم. اگر
چند روزی در غار باقی مانده باشم، برایش شاخه گلی می آورم یا
آشپزخانه را تمیز می کنم. انجام دادن کارهای ساده و کوچک تفاوت
بزرگی ایجاد می کند و او می فهمد که من هنوز هم دوستش دارم.
لی
نت می گفت: سابقاً وقتی کریس به سر کارش می رفت، ناراحت می شدم.
تعطیل آخر هفته خوبی را با هم می گذراندیم ولی او صبح روز اول
هفته می گذاشت و می رفت! از آن جهت دلگیر بودم، زیرا گمان می
کردم کارش را بیش از من دوست دارد. هنوز نرفته، دلم برایش تنگ
می شد. من اندوهگین بودم، اما او خوشحال بود. نمی دانستم که چرا
نمی خواهد وقت بیشتری را با من صرف کند.
وقتی آموختم که
مریخی ها نیاز دارند که با خودشان تنها و مستقل باشند و ماجراجویی
کنند، فهمیدم که پروازش با هواپیما، در واقع راهی برای رفتن به
درون غار بود، به غاری پرنده. حالا هر وقت از ترک کردن من خوشحال
می شود، می دانم خوشحالیش به دلیل ترک من نیست. از آن است که
تن به ماجراجویی می دهد؛ و من به جای این که وقتی دو- سه روزی
در خانه نیست، ناراحت باشم، خوشحال می شوم که دوران درون غارش را
می گذراند تا مجدداً با تمام وجود در اختیار من باشد.