رمز پنهان در انگشت حلقه چیست؟
چرا حلقهی ازدواج باید در انگشت چهارم قرار بگیرد؟
مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید تا معجزهای شگفتانگیز را متوجه شوید.
ابتدا
کف دو دستتان را روبهروی هم قراردهید و دو «انگشت میانی» دستهای چپ و
راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید. چهار انگشت باقیمانده را از نوک
آنها به هم متصل کنید. به اینترتیب، تمامی پنج انگشت به قرینهشان در
دست دیگر متصل هستند.
- سعیکنید « انگشتهای شست » را از
هم جدا کنید. انگشتهای شست، نمایانگر « پدر و مادر» هستند. انگشتهای شست
میتوانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسانها روزی میمیرند. به اینصورت
پدر و مادر، روزی ما را ترک خواهند کرد و خود ما نیز زمانی که شریک زندگی
مان را انتخاب کنبم ،خانه ی پدری را ترک می کنیم .
- دوباره
انگشتهای شست را به هم متصلکرده و سعیکنید «انگشتهای دوم» را از هم
جدا نمایید. انگشتهای دوم (انگشت اشاره) نمایانگر «خواهران و برادران»
هستند. آنان هم برای خود ، همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که
آنان ما را ترک کنند.
- حال پس از متصل کردن انگشتهای
اشاره ، سعیکنید « انگشتهای میانی » را از هم جدا کنید. انگشتهای
میانی، نمایانگر «خود» ما هستند که وجود آنها نشانهی ارتباط ما با کل
اعضای خانواده میباشد.
- اکنون انگشتهای میانی را روی هم
بگذارید و «انگشتهای کوچک» را از هم جدا کنید. انگشت کوچک، نماد
«فرزندان» هستند. دیر یا زود آنان ما را ترک میکنند تا بهدنبال زندگی
خود بروند.
- انگشتهای کوچک را نیز روی هم بگذارید.
سعیکنید «انگشتهای چهارم» (همانها که در آن حلقهی ازدواج را
قرارمیدهیم) را از هم باز کنید. به احتمال زیاد متعجب خواهید شد که
بهسختی میتوانید آنها را از هم باز کنید به این دلیل که آنها نماد «
زن و شوهر » هستند و برای تمام عمر به هم متصل باقیمیمانند.
همراهان همیشگی تبیان : تمام تلاش ما در جمع آوری مطالب بخش همسران این است که به شما کمک کنیم تا در کنار شریک زندگی تان به عشق وآرامش برسید ودر سایه ی این آرامش ودر چنین خانواده ای فرزندانی شاد وسالم تربیت کنید . هر چند مطلب فوق یک افسانه ی چینی است اما اگر هر کدام از ما با این حس که پیوندمان با همسرمان ناگسستنی است و تحت هر شرایطی باید در کنار هم بمانیم زندگی مشترک را شروع کنیم ، آن وقت خیلی بهتر با مشکلات که لازمه ی هر زندگی است کنار می آئیم .
یادمان باشد همسرمان بهترین مونس ،دوست ،شریک ،غمخوار، تکیه گاه و... است.
منبع:تبیان
در مقاله قبل مباحثی
را اعم از گفتگو ، همدلی و هدیه دادن عنوان کردیم، و اثر گذاری آن را بر
روابط همسران تشریح نمودیم و در این قسمت سعی داریم دیگر عوامل ایجاد
موفقیت در این روابط را به مباحثه بگذاریم.
خودتان باشید
لازم
نیست کاری کنید که مورد علاقه دیگران باشید ، همین طور که هستید دوست
داشتنی ترید . اختلاف نظرهای کوچک و رفتار خاصی که به دیگران آزار نمی
رساند مشخصه شماست . ‹ به اندازه بود باید نمود › بیش از آنچه هستید تظاهر
نکنید . به خودتان اهمیت دهید ، ظاهری آراسته داشته باشید . اوقاتی را به
خودتان اختصاص دهید و سعی کنید این امکان برای همسرتان نیز فراهم شود که
گاهی نصف روز یا یک روز کامل در اختیار خودش باشد ، از بچه ها مواظبت کنید
تا خانم شما بتواند زمانی کاملاً در اختیار خودش باشد . اگر بتوانید زمانی
را به خود و همسرتان اختصاص دهید که دور از بچه ها و مشکلات منزل باشد ،
به بازشناسی از همدیگر کمک کرده اید . مثلاً هفته ای یکبار قدم زدن در
پارک یا کنار رودخانه می تواند به شما نشاط بیشتری دهد .
به
قول دکتر ویکتور فرانکل استاد دانشکده پزشکی وین ‹ رفتار غیر عادی در
شرایط غیر عادی کاملاً عادی است › بسیاری از گفتار و رفتارها ی ناپسندی که
از انسانها سر می زند مربوط به شرایط غیر عادی است مثلاً وقتیکه انسان
خیلی خسته است یا خشمگین است یا از اضطراب رنج می برد ولی پس از برطرف شدن
آن موقعیت فرد از کاری که انجام داده پشیمان می شود لذا شایسته بخشیدن است
.
همدیگر را ببخشید چون توقع دارید خداوند شما را ببخشد . وقتیکه
دیگری را می بخشید بسیار خاطرتان آسوده می گردد و آرام می شوید . زیرا هر
گاه که به فکر حادثه دردناک قبلی می افتید اگر نبخشیده باشید دچار خشم ،
کینه و عصبانیت شدید می شوید . این خشم و کینه انرژی زیادی از شما می گیرد
و شما را رنج می دهد و ممکن است به دام انتقام افتاده پرخاشگری و شماتت
نمائید . فراموش نکنید شما قرار است با همسرتان سالها زندگی کنید ، با
بخشش ، بزرگ منشی و سعه صدر خود رانشان دهید حتماً در مراحل بعدی از
اشتباهات همسرتان کاسته می شود . خطاهای گذشته را هرگز به رخ او نکشید .
کانون محبت
زنان
کانون محبت و گرمی بخش خانواده اند . اگر می خواهید از انرژی و پرتو
افشانی آنها بهره مند باشید مواظب و مراقب آنها باشید. کودکان به محبت
مادر نیاز دارند ، مرد برای مقابله با ناملایمات زندگی و مشکلات به حمایت
عاطفی زن خویش نیاز دارد. حتماً شنیده اید که در پشت سر مردان موفق یک زن
موفق بوده است . به زنان بسیار احترام بگذارید و آنها را تکریم کنید .
هنگام ورود آنها به منزل ، به احترامشان بایستید تا نزد فرزندان عزیزتر
باشند و احساس عزت نفس نمایند . مرد و زن برای ایفاء نقش خود باید از
اعتماد به نفس و عزت نفس کافی برخوردار باشند . گاهی می شنویم که آقایان
می گویند اگر به زنانمان احترام بگذاریم آنها لوس می شوند یا سوء استفاده
خواهند کرد ، باید گفت که هرگز نزدیک ترین دوست از شما سوء استفاده
نخواهد کرد . اگر چنین اعتقادی دارید باید در روابط و دوستی خود باهمسرتان
تجدید نظر کنید . حتماً و به تکرار به همسرتان بگوئید که او را دوست دارید
، محبت به دل کافی نیست محبت خود را به زبان بیاورید ، از بکار بردن کلمات
لطیف و عاشقانه دریغ نورزید .
زمانی
شما مرد یا زن شایسته ای هستید که اجازه دهید تصمیم درستی در امور منزل و
خانواده اتخاذ شود نه اینکه هر تصمیمی را فقط شما اعمال کنید .
نه مرد سالاری نه زن سالاری
پایه زندگی شما بر اصل تفاهم
و منطق است . تحقق نیافتن بسیاری از اموری که به آن اصرار می ورزید و حرف
طرف مقابل را نمی پذیرید چیزی از زندگی و شخصیت شما نمی کاهد جز اینکه شما
را یک دنده و لجباز معرفی کند . حتی شایسته سالاری هم مخصوص مدیریت
سازمانها و اداره جات است و در خانواده مفهومی ندارد زیرا شما و همسرتان و
فرزندانتان همه قرار است به شایستگی برسید ، با متقاعد کردن یکدیگر و
گرفتن تصمیمات منطقی فرصت رشد و شایستگی را در اختیار یکدیگر بگذارید .
زمانی شما مرد یا زن شایسته ای هستید که اجازه دهید تصمیم درستی در امور
منزل و خانواده اتخاذ شود نه اینکه هر تصمیمی را فقط شما اعمال کنید .
و ... کلام آخر
اگر
تاکنون روابط دوستانه ای بین شما و همسرتان نبوده است با انجام رهنمودهای
فوق انتظار نداشته باشید که سریعاً او عوض شود بلکه باید به او فرصت دهید
تا در شرایط جدید خود را بیابد و به وظیفه اش عمل نماید .
فراموش
نکنید که برای داشتن یک زندگی با نشاط ، موفقیت در کار ، معاشرت خوب
اجتماعی و تربیت صحیح فرزندان ابتدا باید آرامش و آسایش در خانواده را
فراهم کنید . حتی برای سلامتی نیز ، زیرا عامل ایجاد بسیاری از بیماریها
مثل زخم معده ، سکته قلبی ، بیماریهای عصبی و ... اضطراب ، ناکامی و
تشویش خاطر است . کسانیکه خانواده آرام و بانشاطی دارند خودبخود بسیاری از
این مشکلات را نخواهند داشت .
اگر برای خرید هدیه ، ایثار ،
فداکاری ، کمک به همسر ، رعایت حقوق همسر ، گفتگو و . . . چنانکه اشاره شد
وقت ، انرژی و پول خود را صرف نکنید مجبورید آنها را صرف مشاجره ، دعواها
، بیماری ، بیخوابی و کسالت نمایید .
شوخ طبعی و رفتار و گفتار
کودکانه نیز اموری است که به رفتار شما نوعی تنوع و شادابی می بخشد . امید
است با رعایت امور مذکور شاداب و موفق باشید .
منبع: سایت پزشک
بـرخـی
تـصورات غـلــط در بدو آشنایی و شکل گیری رابطه می تـواند منجر به شکست و
ناکامی گردد از جـمـله آنـهـا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- شمـا تـصـور می کنـیـد تنها به صرف آنکه شریک خود را دوست دارید می توانیـد وی را به دلخواه خودتان تغییر دهید.
2- شما تصور می کنید خواسته و امیال شما همان خواسته و امیال شریک جدیدتان میباشد.
3-
شما تصور می کـنـیـد عشـق و رابــــطه جاودانه است: مادامی که من عاشـق
شریک زندگی خود باشم و انـرژی، پول و وقت خود را برای وی مصروف دارم، او
نیز همیشـه درکنار من خواهد ماند.
4- شما تصور می کنید همواره شریک
زندگیتان می باید در دسترس و فریاد رس شما باشد. حتی اگر شما در بدترین
شرایط و سطح در زندگی باشید. چون فداکاریهای بسیاری در حق وی روا داشته
اید.
5- شما تصور می کنید شریک زندگی شما مسئول شادی، خوشبختی و آرامش در زندگی شما میباشد.
تمام تصورات فوق اشتباه می باشد. اکنون به نکات زیر برای هر چه موفقیت آمیز گشتن رابطه جدیدتان به دقت توجه کنید:
1- شما قادر به تغییر دادن فرد دیگری نمی باشید. شما تنها قادرید خودتان را تغییر دهید که
چگونه با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. آیا شما می خواهید که شریک شما
همان شخصیت و ماهیت اصیل خود را حفظ کند و یا آنکه کسی باشد که خود مایل
به آن نیست؟
2- عشق و رابطه عبارت است از: برآورده ساختن دو جانبه نیازها.
ممکن است در مواقعی شریک شما در شرایط روحی نامساعد قرار گیرد و تمایلی
نداشته باشد که شما در کنار او باشید و به تنهایی نیاز داشته باشد. این
واقعیت را بپذیرید. عشق تبادل انرژی میان دو انسان است.
3- بطور طبیعی ما همگی به سمت فردی گرایش می یابیم که از ارتعاشات انرژی بالاتری نسبت
به ما برخوردار باشد. بنابراین کسی که غرغرو، بد خلق، دمدمی مزاج،
پرخاشگر، کینه توز و خودخواه باشد طبعا ما را جذب خود نمی کند. بر عکس
فردی که بشاش، سرحال، شاد، و برخوردار از اعتماد بنفس و خودباوری بالا و
سالمی باشد ما را مجذوب خود خواهد ساخت.
4- شادی و خوشبختی
یک حالت ذهنی می باشد که ما مختار به انتخاب آن می باشیم. تمام شادیها و
رنجها و اندوهها توسط خود شما خلق می گردند و از خارج شما و یا توسط
دیگران سرچشمه نمی گیرند. بنابراین شریک خود را مسئول خوشبخت ساختن خودتان
ندانید. خلاصه شما نباید برای برآورده سازی نیازهای احساسی خود به شریک
خود وابسته باشید. تنها این شما هستید که مسئول احساسات خود و خلق لحظات مثبت و شیرین در زندگی خود می باشید.
5-
منتظر شریک زندگی ایده آل برای آغاز یک رابطه نباشید. و یا آنکه از شریک
خود انتظار کامل بودن نداشته باشید. ممکن است روزی شریک شما دست به عملی
زده و یا حرفی بزند که سبب رنجش، خشم و نا امیدی در شما گردد. اما بدانید
که هیچکس کامل نیست حتی شما. بنابراین منصفانه جایز الخطا بودن انسانها را بپذیرید.
منبع: ندای مشاور
آیا میتوانیم همسر خود را تغییر دهیم؟
با
آن که ارائه اطلاعات رسانهای و علمی تحقیقی، در باب انتخاب همسر و ازدواج
به شدت افزایش پیدا کرده، اما هنوز هم کمتر مفهومی به اندازه ازدواج
قربانی عقاید غلط و هنجارهای نادرست اجتماعی شده است. باورهایی نظیر این
که ازدواج میتواند به دلیل تقلید از دیگران، اجبار و فشار اطرافیان، از
روی وسواس یا ترس از پیری و تنهایی و... انجام شود، از جمله باورهای
نادرست است.
یکی دیگر از باورهای توهمی و به شدت غیر واقعی
در ازدواج ، باوری که در میان نسلهای قدیمیتر به وضوح رواج داشت و
خوشبختانه تقریباً از تمام بوتههای آزمون، ناکام و سرافکنده بیرون آمد و
با این وجود، امتداد آن، به اشکال جدید و فرمهای دیگر در میان نسل حاضر
هم خود را نشان میدهد، باور به این مطلب است که همسر خود را بعد از
ازدواج تغییر میدهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی
که میخواهیم در میآوریم!!!
به نظر میرسد طرفداران این
عقیده، انسان را موجودی مانند مجسمه تصور میکنند که از جنس سنگ است و
میتوان آن را به هر شکلی تراش داد! یا به شکل یک عروسک مومی میبینند که
میتوانند به راحتی تغییر شکلش بدهند!
باورهایی
نظیر این که ازدواج میتواند به دلیل تقلید از دیگران، اجبار و فشار
اطرافیان، از روی وسواس یا ترس از پیری و تنهایی و... انجام شود، از جمله
باورهای نادرست است.
جالب است که در کمتر
تعامل یا حتی معاملهای، چنین دیدگاهی اعمال میشود. در بیشتر معاملات حتی
در آنها که سر و کار با اشیای بیجان است، کالای مورد نظر عرضه شده و
خریدار آن را مشاهده یا امتحان میکند و اگر مطابق میل و سلیقهاش بود آن
را خریداری مینماید و اگر نبود منصرف میشود.
نهایت تغییری
هم که افراد در هنگام معامله برای کالای مورد نظر قائل میشوند، صرفاً
محدود به تغییرات ظاهری است، اما در ازدواج، با وجود آن که سر و کار با
باطن و روح و روان فرد است، طرفین اصرار میکنند که باطن و شخصیت طرف
مقابل خود را تغییر دهند و بدیهی است که در برآوردن این خواسته، شکست
خواهند خورد.
همسر
ما موجودی انتخابگر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و از
خود، عقیده و رأی دارد و قبل از ازدواج ، عمری را با سلیقه و باورهای خود
زندگی کرده است. بنابراین تغییر دادن او امری مشکل و شاید غیر ممکن است.
دلایل تمایل به تغییر همسر:
ما در این قسمت به ذکر یکی از دلایلی که افراد سعی در تغییر همسر خود پس
از ازدواج دارند می پردازیم و ادامه مطلب را به مقاله بعد موکول می
نماییم.
بعد از ازدواج یکی از اصلیترین دلایل میل به تغییر دادن همسر، ایدهآلگرایی
است؛ بدین معنی که وقتی به دنبال ویژگیهای ایدهآل و مافوق تصور هستیم و
این ویژگیها را در عالم واقعیت در کسی پیدا نمیکنیم، تصمیم میگیریم با
کسی که صرفاً ظاهرش را پسندیدهایم ازدواج کرده و بعد از ازدواج، او را
تغییر داده و آن ویژگیهای آرمانی را در او ایجاد کنیم! کاری که البته غیر
ممکن است.
گاهی هم نوعی ناهوشیاری و داشتن تصورات غلط و
موهوم باعث میشود تصور کنیم بعد از ازدواج همه چیز به خوبی و خوشی سپری
میشود و خصوصیات نامطلوب همسرمان تغییر میکند و خود به خود مطلوب ما
میشود. در حالی که تجربه نشان میدهد کلاً تغییر کار سختی است و حتی
در شرایطی که افراد با میل و رضایت خود برای تغییر کردن به یک روانشناس
متخصص مراجعه میکنند، تا زمانی که خود نخواهند و تلاش نکنند هیچ تغییری
در آنها رخ نخواهند داد.
منبع: خانواده سبز
توصیههایی برای ازدواج موفق (4)
مقاله اول (خاطرمجموع ویار نازنین)
مقاله سوم(به جاب«تو»بگوئید«شما»
بسیاری از بگومگوها و مشاجرات خانوادگی ناشی از درست صحبت نکردن و عدم توانایی در رساندن مفهوم و منظور افراد است.
در این مقاله به بررسی 6 قانون ارتباطی و در مقاله ی بعد به 6 قانون دیگر اشاره خواهیم کرد :
برای
کاستن از این مشاجرات متخصصین آموزشهای مهارتهای ارتباطی، تدابیری برای
برقراری ارتباط مناسب تدوین کردهاند که به خلاصهای از آنها اشاره
میکنیم:
قانون ارتباطی 1:
به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید.
قانون ارتباطی 2:
تا
جایی که امکان دارد از کلمات «همیشه و هرگز» استفاده نکنید. مثل اینکه
میگویید: «هیچوقت دست به سیاه و سفید نمیزنی» واژههای «هرگز و همیشه»
بیش از اندازه قدرتمند هستند و بیآنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین
میسازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی میتوان در مقام
تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده میکنند،
میخواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید
دارند و میخواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی
نمیدانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این
موضوع ناراحت میشود.
قانون ارتباطی 3:
رشته
کلام همسرتان را پاره نکنید. در هنگام صحبت کردن بگذارید همسرتان حرفش را
کاملا بزند. زمانیکه صحبتش را قطع میکنید وی را عصبانی میکنید و به او
این احساس را میدهید که کسی به حرف شما گوش نمیکند و برای آن ارزشی قائل
نیست. از آنجائیکه اجازه ندادهاید جملهاش تمام شود، ممکن است نتیجهگیری
شتاب زده و غیر واقعی بکنید.
ممکن است هر چقدر تلاش کنید
نتوانید این رفتار خود را کنترل نمائید در این شرایط بهتر است بگویید
«نوبت صحبت به من هم بده زیرا به نظر میرسد حرفهای غیر منصفانه میزنی
ولی خواب ادامه بده» و یا اینکه بگویید :«میدانم نباید صحبت را قطع کنم
ولی میخواهم بدانی غیر منصفانه قضاوت میکنی» در این شرایط گوینده به
اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان میکند و احساس خود را نیز مطرح میسازد
و در موقعیتی قرار میگیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین
حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمیکند و
میتواند به حرف زدن ادامه دهد.
قانون ارتباطی 4:
حرف
همسرتان را به زبان خود خلاصه کنید «دانیل بیوایل»، یکی از متخصصین
مهارتهای ارتباطی میگوید وقتی همسرتان سعی دارد احساسش را با شما در
میان بگذارد سعی کنید سخن او را با عبارات خود خلاصه کنید تا بدانید منظور
او را فهمیدهاید و بعد از او سوال کنید آیا درست میگویم. در این شرایط
هر دو به حرفهای یکدیگر گوش فرا میدهند.
قانون خلاصه کردن مبتنی
بر یک فراست مهم است و تلاشی است تا طرفین ازدواج وقتی حرفهای یکدیگر را
خلاصه نمیکنند آن را بفهمند. سعی کنیم از این قانون سود ببریم و بپذیریم
که گوش دادن به حرفهای همسر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
قانون ارتباطی 5:
از
ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهن خوانی یکی از خطاهای ارتباطی است، یعنی شما
برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر
میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند. ذهن خوانی میتواند کاملا
تحریک کننده و خشم برانگیز باشد عباراتی از قبیل:
«تو میخواستی مرا مجازات کنی»
«تو دوستان مرا نمیپسندی»
«تو از مسئولیت فرار میکنی»
میخواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم»
عباراتی
از این قبیل میتواند مانع گفتگوی منطقی شود. اشخاص دوست ندارند که دیگران
درباره ی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس
اشتباه آنها را به شدت ناراحت میکند و این اتفاقی است که اغلب روی
میدهد. ذهن خوانی ممکن است یک بیان ناقص باشد که از آن برای پی بردن به
همه ی مطالب استفاده کنید. توجه داشته باشید که گاه «ذهن خوانی» مبین ترس
شماست که به شکل اظهارنظر درباره ی احساسات و انگیزههای دیگران متجلی
میشود.
در مقاله ی بعد به 6 قانون ارتباطی دیگر از " فنون برقراری ارتباط صحیح (ارتباطات کلامی) " اشاره خواهیم کرد .
ادامه دارد ...
منبع : برگرفته از کتاب " روان شناسی ازدواج – نویسنده : زهره رئیسی – با تغییر و تلخیص