1. خوشبخت کسی است که از زندگی دیگران عبرت بیاموزد.
2. تفکر در عاقبت هر کار باعث رستگاری می شود.
3. ذهن آدمی مانند ساعتی است که مدام از کار می ایستد. ذهن را باید با اندیشه های خوبهمراه کرد تا احساس خوشبختی نمود.
4. ذهن
خودآگاه شما در آنِ واحد فقط می تواند یک فکر را در خود جای دهد، یا مثبت
یا منفی. شما می توانید با جایگزین کردن افکار مثبت به جای افکارمنفی به
خوشبختی دست پیدا کنید.
5. اگر من مستحق خوشبخت شدن هستم ، نباید فقط آن را برای خودم کسب کنم ، بلکه بجاست که دامنه آن را به سوی دیگران گسترش دهم.
6. خوشبختی، درونی است نه بیرونی.از این رو به آنچه هستیم بستگی دارد، نه آنچه داریم.
7. از آنجایی که کنترل افکارتان در دست خودتان است، خوشبختی شما نیز بستگی به میزان اراده شما در کنترل افکارتان دارد.
8.خوشبختی در خانه ای است که مهر و محبت در آن وجود دارد.
9.فقط عدالت است که می تواند موجب خوشبختی باشد.
10. نیکبختی و سعادت ، دست یافتن به آرزوها است و هرچه این آرزوها ساده تر و سهل تر باشد، امید رسیدن به آنها بیشتر است.
11.آفت خوشبختی ، آرزوهای دور و دراز است .
12.خوشبختی به سراغ کسی می رود که فرصت اندیشیدن درباره بدبختی را ندارد .
13.خوشبختی عطری است که وقتی آن را بر دیگران می پاشی چند قطره از آن بر تو نیز خواهد پاشید.
14. خوشبختی فقط یک تعریف دارد: "باور داشتن خوشبختی".
15. خوشبخت کسی است که از زمان پند بگیرد.
16. یگانه سعادت حقیقی ناشی از آن است که خویش را تسلیم غایتی کنیم .
17. عاشق بودن یعنی خوشبختی خود را با خوشبختی دیگری توأم کردن .
18.در زندگی فقط یک خوشبختی وجود دارد : عشق بورزیم و به ما عشق بورزند .
19.آنچه مرا محق خوشبخت بودن می کند این است که خوشبختی را برای خود نیندوزم و با دیگران قسمت کنم .
20.انسانخوشبختفردی
است که از غم و ناراحتی فارغ باشد. انسان شادکسی است که غم و ناراحتی دارد
، اما اجازه نمی دهد غم هایش او را از پای در آورند .
منبع:تبیان
در مقالات قبل چهار اصل برای داشتن یک تیم خوب مورد ارزیابی قرار گرفت و در این مقاله اصل چهارم را باز گو می کنیم:
برای مطالعه ی قسمت قبل اینجا کلیک کنید.
برای
آنکه عضو موثر در خانواده،محل کار،گروه پژوهشی و یا هر گروه دیگری که عضو
آن هستید ،باشید ،بهتر است سعی کنید با کفایت عمل کنید. وقتی که من از
کفایت لازم برای کار تیمی حرف می زنم، منظورم کمال شایستگی است.
ویژگی های مشترک آدم های لایق و باکفایت موارد زیر می باشد:
1- تعالی طلب هستند .بزرگی
می گوید: "کامیابی، ارزش ما را بر مبنای مقایسه با دیگران قرار می دهد.
تعالی، ارزش ما را بر پایه توانایی و ظرفیت خود ما می سنجد. کامیابی که
رویای عده کثیری از مردم است نصیب معدودی می شود. تعالی در دسترس همه
موجودات زنده است اما معدودی آن را می پذیرند."
خیلی هافراموش می کنند که کار با چه سرعتی انجام داده یم، اما کیفیت کار در یادها می ماند.
2- با متوسط نمی سازند.
واژه
میانمایه تقریباً به معنای "نیمه راه کوهستانی سنگلاخی است." میانمایگی
یعنی اینکه راهی را تا نیمه آن برویم ولی خود را به قله نرسانیم. آدم هایی
باکفایت به متوسط قانع نمی شوند. کوشش و نیروی خود را بر کار خویش متمرکز
می سازند و هر چه در چنته دارند در طبق اخلاص می گذارند.
3- به جزئیات می پردازند.
دیل
کارنگی می گفت: "از پرداختن به کارهای به ظاهر کوچک ابا نداشته باشید. هر
بار که کاری کوچک را تمام می کنید. همانقدر نیرومندتر می شوید. اگر کارهای
کوچک را خوب انجام دهید ، کارهای بزرگ خود به خود انجام می شوند."
4- کیفیت کار را حفظ می کنند.
آدم هایی باکفایت کیفیت کار خود را پایین نمی آورند. همیشه بهترین محصول را عرضه می کنند و این امر بسیار مهم است.
یکی
از انسان های موفق می گفت :دائما در حال ویرایش خود هستم. کاری را که خوب
انجام می دهم ادامه می دهم، بهترین ها را نگه می دارم و کاری را که از
عهده اش برنمی آید رها می کنم.
***
یکی از انسان
های موفق می گفت :دائما در حال ویرایش خود هستم. کاری را که خوب انجام می
دهم ادامه می دهم، بهترین ها را نگه می دارم و کاری را که از عهده اش
برنمی آید رها می کنم. آیا شما هم همین طور هستید؟ آیا نیروی خود را در
کاری صرف می کنید که به خوبی از عهده آن برمی آیید؟ دل تان می خواهد که در
کار خویش کفایت نشان دهید؟ آیا اعضای تیم می توانند در مسیر کوشش برای
اعتلای تیم و کسب توفیق همگانی روی شما حساب کنند؟ اگر نمی توانند ، باید
به خود آیید و فوت و فن های کار خود را یاد بگیرید تا بهتر از این عمل
کنید.
برای افزایش کاردانی و کفایت خویش ...
*دنبال تخصص بروید.
اگر
بخواهید هر کاری را انجام دهید کاردان نمی شوید. روی یک کار تخصص پیدا
کنید. کدام کاراست که مهارت ها، علایق و فرصت های شما را در خود جمع
دارد؟ هر چه هست همان را بچسبید.
* راه را تا آخر بروید.
بسیاری
از مردم کار خود را به پایان نمی رسانند. شما این کار را نکنید و هیچ گوشه
ای از کار را ناتمام نگذارید. این به آن معنا نیست که از خود خرده مدیری
بسازید یا کار همه را بپایید. معنایش این است که 10 درصد آخر هر کاری را
که می کنید انجام دهید. در مسئولیت آینده یا در پروژه بعدی به این توصیه
عمل کنید.
* به اجرای کار بیشتر توجه کنید.
از
آنجا که اجرای کار دشوارترین مرحله آن است، توجهی بیشتر را می طلبد. چگونه
می توان فاصله بین فکر و عمل را کوتاه کرد؟ با همگروهانتان هماهنگ باشید
وطبق برنامه پیش روید.
***
روزی ناخدای کشتی و
سرمهندس آن با هم صحبت می کردند. صحبت شان به اینجا کشیده شد که مهارت و
تخصص کدامیک در امر هدایت کشتی مهم تر است. رفته رفته بحث خیلی داغ شد و
به جایی رسید که ناخدا و سرمهندس تصمیم گرفتند به مدت 24 ساعت کار خود را
عوض کنند. قرار شد سرمهندس سکان هدایت کشتی را به دست گیرد، و ناخدا به
موتورخانه کشتی برود.
هنوز چند ساعتی نگذشته بود که ناخدا عرق
ریزان از عرشه زیر بالا آمد. صورت و لباسش روغنی شده بود. داد زد که:
"مهندس بیا برو به موتورخانه. موتور کار نمی کند." مهندس هم فریاد زد:
"معلومه که کار نمی کنه، کشتی به گِل نشسته است!"
منبع:تبیان
چگونه
می توانیم راحت تر زندگی کنیم ؟ همه ما دوست داریم در زندگی روش هایی را
در نظر بگیریم که هرچه بیشتر و بیشتر راحت زندگی کنیم و از شرایط و موقعیت
هایی که پیش روی ما قرار می گیرد لذت افزون تری ببریم. لذا در این مقاله
سعی داریم راهکارهایی ساده اما کاربردی به شما پیشنهاد کنیم . راه هایی که
به صورت مهارت های زندگی کلی برای شما مفید است.
1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.
2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.
3- کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید.
4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.
6- به سرگرمی هایی که علاقه دارید بپردازید.
7- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
8- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در امور زندگی به شما کمک کنند.
9- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
10-
به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری
از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود. زندگی مملو از احتمالات
است.
11- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها می
باشید و یا نمی باشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی را که بر
شرایط دارند کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد می کنند. اموری که شما
مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
12- به بزرگتر های خود احترام ویژه بگذارید .
شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.
13-
خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست، اما شما باید ابتدا
مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسله
مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.
14- شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.
15-
شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید . اجازه بدهید برخی
از دوستان و اقوام تان شما را ارزیابی کنند، زیرا آنها قادر خواهند بود
خیلی خوبتر شما را از بیرون ببیند ونقاط ضعفتان را بشما بگویند .
16- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.
17- وابستگی خود را به دنیا کاهش دهید.
18- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمی باشد.
19- در مورد چیزی را که نمی دانید و هنوز تجربه نکرده اید نظر ندهید .
اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید.
منبع:تبیان
اگر
به انسان وساختار وجودی او، چه ازلحاظ جسمی و چه از نگاه روحی، بنگریم و
از این رهگذر، نظری به انگیزه های نهفته و امیال گوناگون خفته در سرشت و
خمیرمایه وجودی او که «فطرت» نامیده می شود ، بیندازیم به راحتی درمی
یابیم که ازجمله نیرومندترین، بزرگترین و برترین نیروهای موجود در او ، حس
و غریزه «جنسی» است.
میلی نیرومند که اگر درمسیر صحیح و راه درست
خویش هدایت نشود ، به سهولت سرچشمه گناهان بزرگ و معاصی نابخشوده می شود و
پیامدی جز تبدیل زندگی پرنشاط و پویای انسانی به جان کندنی سراسر حزن،
اندوه و تباهی درپی نمی آورد.
نگاهی کوتاه به خون ریزی ها،
جنگ ها و عصیان های پدیدارشده درتاریخ تمدن بشری، بیش از همیشه، این
واقعیت تلخ را جلوه گر می سازد که:انسان درهیچ زمینه ای به این اندازه و
پایه آسیب پذیر نیست و هیچ نیرویی درایجاد سرکشی در نهاد او ، به پای این
میل غریزی نمی رسد.
اندیشمندان و روشنفکران، با توجه به
چنین نکته ای، از دیروز تا به امروز همراه با طرح فرضیه های گوناگون و
ارائه نظریه های مختلف، سعی درمقابله اصولی و از رهگذر آن ، چاره جویی
بنیادین در رویارویی با این غریزه و میل فطری داشته اند و دراین راه ،
تاکنون نظریه های مختلف و متفاوت را بیان کرده اند. گروهی چون مانی، بودا
و تولستوی گفته اند که این میل نهفته و غریزه ذاتی را به کلی باید از بین برد تا انسان و جامعه انسانی از آسیب های آن در امان باشد و گروهی دیگر چون فروید درمقابله با این نظر «افراطی» چنین گفته اند که بازگشایی سدها و مجوز پیش روی به این میل در جامعه سبب ساز کاهش میزان جرم و ارتکاب جنایت در جامعه می شود.
درگیر
و دار کشاکش میان این دونظر ، که یکی جانب « افراط » می پیماید و دیگری
جانب « تفریط » مکتبی زندگی آفرین چون « اسلام » که همواره از جایگاه
«اعتدال» و گریز از « افراط » و « تفریط » سخن می گوید ، راهکاری میانه و
معتدل را ارایه کرده است.
راهکاری که به رغم گذشت
چهارده قرن از پیدایی آن، هنوز بوی تازگی از آن برمی خیزد ، اسلام، میل
جنسی را به « رسمیت » می شناسد و حتی آن را پلید نیز نمی داند به شرط آن
که به درستی و با شیوه ای مناسب در مسیر « انسان ساز » خویش به حرکت درآید.
راهکار مکتب « اسلام » درچنین اندیشه ای و درمقام عمل به آن به طورکلی، در دو راهبرد زیر خلاصه می شود:
الف- اقدام های کوتاه مدت و میان مدت چون ازدواج سهل و آسان درجامعه و ترویج فرهنگ آن درمیان اقشار گوناگون به ویژه جوانان.
ب-
اقدام های بلندمدت و اساسی چون ازبین بردن زمینه های به کارگیری ناسالم
این میل درجامعه برپایه دستورات و ارزش هایی چون: حجاب، عفاف، خویشتنداری
و پرهیز از اختلاط بی رویه زنان و مردان.
این دو راهبرد که
برگرفته از دستورات صریح و فرمان های روشن پروردگار درقرآن، کلام الهی،
است ما را دربیان فلسفه وجودی و «وجوبی» حجاب، و به بیانی درست تر پوشش،
با نکاتی چون نکات زیر مواجه و روبرو می سازد:
الف- «امنیت» در معنای عام و در تمام ابعاد.
ابعاد اجتماعی،
اقتصادی، فرهنگی و حتی روانی، از جمله مسایلی است که در اندیشه اسلامی به
آن، توجه کافی شده است. این اندیشه و توجه ، تا بدان پایه از ارزش و
اعتبار برخوردار است که از عمده وظایف دولت اسلامی، « ایجاد امنیت همه
جانبه در جامعه» است.
این بار
هیجان و التهاب آن چنان است که گاه فرد را به بیماری روانی مبتلا می سازد
و از این رو، او را به اعمالی وا می دارد که سرچشمه بسیاری از مفاسد و
معاصی دیگر می شود.
ب- نگاهی گذرا به متلاشی شدن خانواده ها در جوامع مختلف .
نکته
ای مسلم را به خودنمایی وامی دارد و آن این است که: درهم شکستن حریم
خانواده و برهنگی روزافزون در جامعه انسانی، جدایی(طلاق) و از هم گسیختگی
خانواده ها و در پیامد آن، پدیده ای تلخ و جانسوز چون «فرزندان طلاق» را
درپی می آورد ، زیرا در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « کالای مشترک»،
به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاکی خاص خویش را میان دو
نفر که به یکدیگر تعلق خاطر دارند ، ندارد . چراکه هر روز مردی را در دام
زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد.
در
بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « کالای مشترک»، به شمار می آیند و دیگر
پیوند زناشویی قداست و پاکی خاص خویش را میان دو نفر که به یکدیگر تعلق
خاطر دارند ، ندارد . چراکه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در
دام مردی دیگر فرومی افتد.
از
دیگر دلایل این فلسفه «وجوبی» است. نگاهی کوتاه به آمار تولد فرزندان
نامشروع در کشور ایالات متحده آمریکا (سال 1999میلادی) نشان گر آن است که
درحدود فرزندان تازه تولد یافته، فرزندان تازه ولادت یافته نامشروع هستند.
اگر صادقانه و با انصاف به شکل گیری چنین روندی نظر اندازیم، مشاهده می
کنیم که از جمله بسترسازهای اساسی در وقوع چنین فرآیندی، برهنگی و روابط
بی حد و حصر در میان زنان و مردان است.
د- هنگامی که «برهنگی» زن در جامعه به ارزش تبدیل شود ، پیامد طبیعی آن «افزایش » روزافزون آرایش و خودنمایی او در جامعه است.
در چنین جامعه ای، زن دیگر از راه ارایه «علم»، «آگاهی» و «دانایی» ارزش
نمی یابد. بلکه چون «عروسکی» از راه جاذبه جنسی افزون تر به وسیله کسب
درآمد گروهی انسان آلوده تبدیل می شود و کار را به جایی می رساند که این
اصل در جامعه، پای می گیرد که: «هرچه جاذبه جنسی افزون تر، ارزش شخصیتی
بیشتر!»
در ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بیش ترین شهرت
زنان در وسایل ارتباط جمعی و افکار عمومی از آن زنان «هنرپیشه» و «آوازه
خوان» بود؛ آن چنان که هرچه این زنان در شکستن حریم اخلاقی جامعه از خود
سخت کوشی بیشتری نشان می دادند، به همان اندازه، بر صفحه مطبوعات و قاب
تلویزیون از ارزشی افزون تر برخوردار می شدند.
منبع:تبیان
زن
و شوهر باید گاهی از یکدیگر به زبان تشکر کنند و محبت و عاطفه قلبی خود را
اظهار کنند. برای گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظیفه و محبت قلبی
به تنهایی کافی نیست. اظهار محبت و تشکر و مخصوصاً نسبت به زن که عواطف
ظریفتر و احساسات رقیقتری دارد، تأثیر روانی عمیقی در روح شنونده باقی
میگذارد.
زن
از شنیدن جمله "دوستت دارم"به وجد و شعف میآید، پر و بال پیدا میکند،
سرشوق میآید، وظیفهاش را با دلگرمی انجام میدهد و مشکلات زندگی را با
چهره باز تحمل میکند، شوهرانی هستند که زنان خود را دوست میدارند و از
خانهداری آنها راضی هستند، ولی هیچگاه دوستی خود را اظهار نمیکنند و
تشکری بر زبان نمیآورند. اینها یا فکر میکنند، تشکر و اظهار محبت، شخصیت
آنها را پایین میآورد یا زن خودش را لوس میکند، ولی باید بدانند که این
فکر بر خلاف دستور اسلام است. اگر علت عدم تشکر اولی باشد، مرد در اشتباه
است و اگر دومی درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر باید وظیفه
خود را انجام دهد.
برای محبت کردن به همسر راههای متفاوتی وجود دارد . ما در زیر به چند مورد از آنها اشاره میکنیم :
اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذارید.
وقتی خسته است به او کمک کنید.
هر
وقت به تنهایی احتیاج دارید و میخواهید با خودتان خلوت کنید، به او
بگویید که میخواهید مدت کوتاهی تنها باشید و به زودی پیش او خواهید بود.
وقتی
که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه به او علت
ناراحتی خود را بگویید و او را مطمئن سازید که تقصیری متوجه او نبوده است.
در جمع و میهمانی به او بیشتر از سایرین توجه کنید.
در مناسبتهای خوب زندگی، مانند سالروز ازدواج یا تولد و غیره با نوشتن مطلبی کوتاه ابراز عشق و علاقه کنید.
سعی کنید حال و احساس او را درک کرده و همدردی کنید. مثلا اگر حالش خوب است، بگویید "امروز خوشحال به نظر میرسی".
سعی کنید، رفتارتان مثل روزهای اول آشنایی باشد. نخستین روزهای آشنایی را همواره به یاد داشته باشید.
به کارهای منزل رسیدگی کنید و اگر چیزی احتیاج به تعمیر دارد انجام دهید
صمیمیت را چاشنی زندگی کنید و به جای اینکه در مقابل یکدیگر بایستید به موازات یکدیگر حرکت کنید .
از همدیگر نظرخواهی کنید.
به کارهای روزانهاش علاقه نشان داده و از کارهایی که انجام میدهد سوال کنید.
برایش هدایای مناسبی تهیه کن.
از محل کار به او تلفن بزنید و از حالش جویا شوید.
چه تمثیل زیبایی حضرت علی (ع) در مورد زن فرموده اند که : «زن ریحانه است.»
زن همانند گل است و به راستی طراوت یک گل، مرهون مراقبت باغبانی مهربان
است، تا در سایه ی مواظبت و انس با آن گل، ازجلوه و زیبایی و عطر و رنگش،
بهره و لذت برد و روحش از دیدار آن تازه گردد. «استاد مطهری» لزوم عشق و
ابراز محبت نسبت به زن را با تشبیه زیبایی این گونه بیان کرده اند: مرد
مانند کوهسار است و زن به منزله ی چشمه و فرزندان گل ها و گیاهان؛ چشمه
باید باران کوهسار را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و
زلال بیرون دهد و گل ها وسبزه ها را شاداب و خرم کند. پس همانگونه که رکن
حیات دشت، باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی نیز احساسات و عواطف مرد
نسبت به زن می باشد که در پرتوی آن هم زن، هم زندگی و هم فرزندان، صفا و
جلا و خرمی می گیرد.
به سبب این نیروی عظیم و اثر بخشی فوق العاده
ی آن است که در دین مقدس اسلام، از جانب پیامبر و ائمه (ع) سفارش های
بسیاری در زمینه ی محبت و اظهار علاقه نسبت به «زن» بیان شده است.