«
من و شوهرم خیلی وقته که با هم اختلافات شدیدی داریم. اما هیچ وقت نتونستم
به زندگی بدون او فکر کنم. با اینکه در زندگی با او خیلی عذاب میکشم اما
نمیدونم چطوریه که یک جورایی به حضورش عادت کردم و انگار به او وابسته
شدم »
آیا میدانید تفاوت عشق و دوست داشتن با وابستگی (عادت) عاطفی
چیست؟ برخی از ما پس از مدتی زندگی با همسرمان عادت میکنیم در زمانهایی
از زندگی روزمره احساسات و عواطف او را دریافت کنیم و به لحاظ عاطفی و
ذهنی تغذیه شویم.
یعنی شرطی میشویم که در کنار او باشیم. لحظات خود را با او سپری کنیم و وظایف خود را در قبال حقوقی که او دارد انجام بدهیم.
در
زندگی زناشویی این وابستگی عاطفی میتواند هم مفید بوده و هم مضر باشد.
زمانی پیش میآید که همسران به علت همین وابستگی خود را منعطف نموده و
قدرت سازگاری را در خودشان افزایش میدهند و ادامه رابطه زناشویی را امکان
پذیر و مسامحهآمیزتر میکنند.
اما زمانی
هست که اختلافات زناشویی عاملی آسیب رسان برای روان زوجین و حتی کودکان
آنهاست. در این زمان است که جدایی و زندگی فرزندان با یک والد زمینه آرامش
بیشتری را فراهم میکند.
گاهی پیش میآید که این وابستگی
عاطفی مانعی برای تصمیم صحیح زوجین میشود و لذا بنای خانوادهای آسیب
پذیر با پایههای صدمه دیده تشکیل میشود و آثار مخربی در پی خواهد داشت.
در
آغاز آشنایی دختر و پسر و انتخاب همسر نیز گاهی این اتفاق میافتد. یعنی
دختر و پسر بدون افکار منطقی و به لحاظ گرایش به جنس مخالف و عادت بوجود
آمده در وجودشان به اینکه در کنارش باشند، فکر میکنند که به طرف مقابل
علاقمند هستند و نسبت به او عشقی درونشان به وجود آمده است.
لذا این مسئله خیلی اهمیت دارد که جوانان تفاوت این وابستگی عاطفی را با علاقه و عشق به ویژگیهای مثبت شخصیتی بدانند.
چرا
که این وابستگیها حائلی را در جلو چشمان آنها ایجاد میکند که مانع شناخت
منطقی با اصول عاقلانه میگردد و آنها قادر به تشخیص نقاط ضعف طرف مقابل
نمیشنوند. این است که حاضر نیستند حتی نظرات مخالف و منطقی اطرافیان خود
را در مورد شخص مقابل بشنوند و راجع به آن فکر کنند. و متاسفانه اگر هم به
مشاوران و متخصصان امر نیز مراجعه می نمایند در اثر این وابستگی روانی
پذیرای سخنان علمی و معقولانه او مبنی بر عدم تناسب فیمابین نمی شوند.
لذا
اگر چه داشتن حس خوب نسبت به طرف مقابل در جریان انتخاب همسر یکی از
ملاکهای قابل اهمیت است، اما باید مراقب باشیم که این احساس مانعی برای
شناخت معقولانه محسوب نشود.
منبع:تبیان