روزی که همه چیز ممکن است!
به بهانه ی روز عرفه
تابحال
شده احساس کنی دلت گرفته ، خسته شدی ، از دنیا با تمام زرق و برقش . از
زندگی با همه ی جاذبه هاش ، از اطرافیان با آنکه دوستشان داری ، از دویدن
و ساختن و به دست آوردن و از دست دادن.
احساس کنی از درون تهی شدی ،
احساس کنی دوست داری یک جای دیگر باشی ، دوست داشته باشی سقف بالای سرت را
برداری ،به دور دست ها نگاه کنی، نه تلفنت زنگ بزند ، نه اطرافیان کاری به
کارت داشته باشند. بتوانی با خودت خلوت کنی ، فکر کنی ، گریه کنی،خالی شوی
و آماده شوی.
آماده شوی تا ادامه دهی.
زندگی را که بزرگ ترین موهبت است و تنها فرصت.
اگر
به دنبال چنین فرصتی هستی امروز بهترین مجال است برای خالی شدن و پر شدن.
خالی شدن از هر آنچه به اشتباه مشغولت داشته و پر شدن از تمام خوبی ها و
خیرها و امید ها.
اگر نمی دانی چه بگویی ، چه بکنی و چگونه صحبت را
با همیشه شنونده ی درد دل هایت باز کنی ، بهتر است از خود چیزی نگویی که
هر چه بگویی ، ناقص است و هر چه بخواهی ، ناتمام.
...مطمئن
باش او هم حرف تو را میزند و هزاران حرف دیگر که شنیدنش همان پر شدن توست
از جمیع خوبی ها.او یکی از محبوب ترین ها ست و نیایشش یکی از زیباترین
جلوه های آداب سخن گفتن بنده ای با خدای خویش ، در روزی که روز معرفت است
و سخن گفتن و خواستن.می توانی به زیر آسمان بروی و با او هم سخن شوی و
مطمئن باشی اگر واقعا بخواهی می توانی فردا در روز قربانی کردن اسماعیل ،
تو هر آنچه مانع از پریدن واوج گرفتنت می باشد را قربانی کنی و بتوانی
متفاوت از دیروز زندگی کنی.
ای خسته از سعی ، بر عشق تکیه کن !
ای انسان مسئول !
بکوش !
که اسماعیل تو تشنه است ،
و ای انسان عاشق !
بخواه !
که عشق معجزه می کند ! (1)
در لحظه های آسمانی ات در کنار دوستانت ، مارا هم به یاد بیاور:
«
....تو آن خداییکه منّت نهادی و نعمت دادی و احسان کردی. خدایی که جمال
نمودی و برتری دادی و کامل ساختی و روزی رساندی و توفیق عطا کردی. تویی که
بخشیدی و بینیاز کردی و هدایت نمودی. تو آن خدایی که عیوب ما را پوشاندی
و از گناهانمان در گذشتی. به همه ما امکان دادی و کمک کردی و یاری نمودی و
شفا بخشیدی. برکت و علوّ در تو و از توست. پس حمد و سپاس همیشه مخصوص توست.
منم آنکه خطا کردم و نادانی نمودم و غافل شدم و اشتباه کردم. منم آنکه سهو کردم و راه خلاف پیمودم و پیمان شکستم.
من
آنم که تو امر کردی و من عصیان. تو نهی کردی و من پرهیز نکردم. پاک
پروردگارا! جز تو خدایی نیست و من از ظالمانم. بارالها! جز تو خدایی نیست
و من از بخشش طلبانم.
پاک خدایا! جز تو خدایی نیست و من از خائفین
هستم. تنها تو خدای پاک منی و من ازامیدواران هستم. پاک خداییکه جز تو
خدایی نیست ومناز سائلین هستم.
این ستایش من است که تقدیم داشتم و
خلوص من به وحدانیت تو که یادآور شدم و گواهی من به نعمتهای تو که شمارش
کردم، با اینکه اذعان دارم که نتوانستم نعمتهای غیرقابل شمارش تو را
بشمارم.
بارالها! تو نزدیکترین خوانده شده و سریعترین اجابت کننده
هستی. گرامیترین بخشنده و وسعتبخشترین بخشاینده و شنواترین شنونده. ای
که در دنیا و آخرت رحمان و رحیمی. همانندی نداری تا از او سؤال شود و غیر
از تو کسی نیست تا به او امید بسته شود.
ای خدا! همانا گوناگونی
وجوه تدبیرات تو و سرعت فرا رسیدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد که
به یک عطای تو قانع و یک بلای تو مأیوس شوند.
بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد.
خداوندا! مرا به حقایق اهل قرب متحقّق فرما و به سلک اهل جذب متسلّک نما.
پروردگارا! مرا به تدبیر خودت از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بینیاز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.
خداوندا!
مرا از ذلّت نفس خویش خارج ساز و از پلیدی شرک پاکم گردان. قبل از آنکه
مرگم فرا رسد، از تو یاری میطلبم، پس یاریام کن. بر تو توکّل دارم، پس
تنهایم مگذار. از تو سؤال میکنم، پس ناامیدم مگردان و تنها به فضل تو
راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو میایستم، پس طردم مکن.
بارالها! رضای تو منزّه از آن است که معلول علتی از خودت باشد تا چه رسد به اینکه معلول علّتی از من باشد.
خدایا!