پیشنهادهایى براى کسب اعتماد به نفس (1)
درباره
ی اعتماد به نفس و اهمّیت آن در زندگى فردى و اجتماعى ، بسیار خوانده و
بسیار شنیده ایم . اعتماد به نفس در هر کس ، تصویرى است از همه زندگى
گذشته او .
اعتماد به نفس ، چیزى نیست جز مجموعه شکست ها و
موفّقیت هاى فرد و ارزیابى آنها . در نتیجه ، اعتماد به نفس در هر کس ،
تصویرى است که او از خود دارد ، تصویرى که در یک شب حاصل نشده است و
لذا در یک شب نیز نمى توان آن را دگرگون کرد.
در این جا نمى خواهیم درباره ی اهمّیت اعتماد به نفس
و نحوه ی شکل گیرى آن سخن بگوییم ، بلکه مى خواهیم راهى براى بهبود و
افزایش آن ارائه کنیم و پیشنهادهایى براى پدید آوردن اعتماد به نفس کامل
عرضه نماییم . امّا قبل از بیان برخى دستورالعمل ها ، لازم است که بر چند
نکته تأکید کنیم :
اوّلین
شرط افزایش اعتماد به نفس ، آن است که دقیقاً با خودتان روبه روى شوید و
ببنید که خودتان را چگونه ارزیابى مى کنید ، چه نمره اى به خودتان مى دهید
و کدام جنبه ویژگى خود را بیشتر یا کمتر مى پسندید . بدون چنین ارزیابى اى
از خود و مواجهه با خویشتن ، هر کوششى نافرجام خواهد ماند.
دومین
نکته آن است که اعتماد به نفس یا تصویرى که از خودتان دارید ، محصول
سالیان گذشته زندگى شماست و به تدریج ، به چنین صورتى درآمده است . تغییر
و اصلاح آن نیز نیازمند زمان و کوشش است . این سخن ، به معناى ناامید
ساختن افراد نیست ، بلکه بدین معناست که شناخت واقعیت ، در این جا بسیار
ضرورى است . مهم آن است که واقعیّت را آن گونه که هست ، بشناسیم و سپس در
پىِ اصلاح آن برآییم . سفرهاى طولانى نیز با گام هاى نخستین آغاز مى شوند.
سومین
نکته آن است که هر حرکت ما و هر روز که از زندگى ما مى گذرد ، مى تواند
گامى به سوى کسب اعتماد به نفس کامل باشد . فراموش نکنید که هنوز شخصیّت
آرمانى و فردایى شما آفریده نشده است ، چرا که هنوز فردا در راه است . لذا
همساز با زمان و زندگى مى توانیم الگوهاى شخصیّتى خود را دگرگون کنیم و
اعتماد به نفس مطلوب خود را کسب کنیم.
حال با توجّه به این چند نکته
، به توصیه هایى اشاره می کنیم که مى تواند به شما کمک کند تا اعتماد به
نفس خود را افزایش دهید و تصویر مطلوب خود را بیافرینید . در این مقاله به
دو مورد از آنها اشاره می کنیم و در مقاله ی بعد 4 توصیه ی مهم و کاربردی
دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد :
آینده چیزى نیست جز اندیشه هاى شما و کوشش براى آفریدن آنها و جامه ی عمل پوشاندن به آنها .
گذشته
را به هیچ وجه نمى توان تغییر داد ، امّا آینده هنوز آفریده نشده است . در
حقیقتْ آینده چیزى نیست جز اندیشه هاى شما و کوشش براى آفریدن آنها و جامه
ی عمل پوشاندن به آنها .
نخستین گام در جهت کسب اعتماد به نفس ، پذیرش همین واقعیّت ساده است .
از
آن جا که گذشته ، گذشته است و آن را به هیچ روى نمى توان دگرگون ساخت ،
لذا نباید چندان دل مشغولِ آن بود . البته مقصود ، درس نگرفتن از خطاها و
شکست هاى گذشته نیست (چرا که این کار ، خود، قدم بلندى است براى رشد
خویشتن)، بلکه مقصودْ آن است که در بندِ گذشته نباشیم و آن قدر خطاهاى
گذشته خود را بزرگ نکنیم که ما را از دیدن آینده باز دارد .
به جاى
این نگاه گذشته نگر ، مى توان عاقلانه به گذشته نگاه کرد و پس از ارزیابى
آن ، بر آینده متمرکز بود و وقت خویش را صرف چیزى کرد که توان آفریدن و
دگرگون ساختن آن را داریم .
ما غالباً وقت و اندیشه خود را صرف
گذشته مى کنیم و در همان فضا زندگى مى کنیم و در نتیجه ، آینده خویش را
نیز براساس همان گذشته اى که از آن گریزان هستیم ، مى آفرینیم ، در صورتى
که باید این نگرش را تغییر داد و با نگاهى تازه به خود و تجربیات گذشته ی
خویش و قابلیت هاى خود نگریست .
این کار در آغاز، دشوار مى نماید
امّا با کمى تمرین مى آموزیم که صادقانه با خطاهاى خود رو به رو شویم و
حتى اگر لازم شد ، فیلسوفانه بر خویشتن بخندیم ، بى آن که خود را تحقیر
کرده باشیم.
2 . محدودیت هاى خود را بشناسید
لازم
نیست که هر یک از ما در همه ی زمینه ها سرآمد دیگران و به اصطلاح ، در همه
ی عرصه ها نفر اوّل باشد . این کمال طلبى افراطى و این گونه انتظار داشتن
از خویشتن ، ریشه در نشناختن خود دارد و آن روى سکّه بى اعتمادى است.
کسى
که خود را در آینه واقعیّت دیده است ، توانایى هاى خود را در کنار ضعف هاى
خود ، پذیرفته است و به همین دلیل ، اعتماد به نفس پیشرفته اى دارد .
براى
مثال ، چنین کسى ممکن است خود را در ریاضیات فوق العاده ، در ادبیات متوسط
و در ورزش ضعیف بداند . او با دانستن این سه واقعیّت ، دیگر نه خود را مى
فریبد و نه به خود لطمه مى زند ، مى داند که در کجا سرمایه گذارى کند و در
چه مسائلى جولان دهد.
پذیرش محدودیت هاى خویش ، روى دیگر سکّه شناخت و پذیرش توانایى و قابلیت هاى خویش است.
یکى
از کسانى که نخستْ تصوّر غلطى از خود داشت و مى خواست در همه حال نفر اوّل
باشد ، امّا بعدها توانست بر این خصلت کمال طلبىِ افراطى خود پیروز شود ،
مى گوید :
من دلْ مشغول کیفیت زندگى ام هستم . مى خواهم سخت کار کنم
، امّا نمى خواهم که در هر زمینه اى چنان سخت کار کنم که هیچ کارى خوب از
آب در نیاید و من دچار احساس شکست خوردگى شوم.
بنابراین ، پذیرش محدودیت هاى خویش ، روى دیگر سکّه شناخت و پذیرش توانایى و قابلیت هاى خویش است.
با ضعف هاى خویش نیز چون قاضىِ عادلْ رفتار کنید ، یا به تعبیر بهتر ، همچون پزشکى باشید که مى خواهد بیمارى را درمان کند .
لازم
نیست که به خاطر وجود ضعفى در خود ، از خودتان متنفّر باشید و به سبب آن
ضعف ، خود را تحقیر کنید . کافى است بخواهید که آن ضعف نباشد و درمان گردد
. لذا همچون ناظر بى طرفى ضعف هاى خود را به همان اندازه که اهمّیت دارند
، ببینید و به تدریج آنها را برطرف سازید.
ادامه دارد ...
منبع : بخشی از کتاب " روابط انسانی: اصول و تمرینات " – نویسنده : بارى ریس و روندا برانت
ترجمه : سید حسن اسلام