من که تو چند تا کاراکتر جا نمیشم اما در مورد بلاگم:یه فضای دوستانه همراه با مقالات جذاب,آخرین اخبار مربوط به دنیای بی پایان IT و شعرایی که هیچ جا نخوندید.
راز داشتن شادی در زندگی چیست کارشناسان برای پی بردن به این موضوع تحقیقات گسترده ای را بر روی زنانی که زندگی شاد و موفقی دارند انجام دادند تا بتوانند ریشه های احساس شادی را در آنها پیدا کنند. پس از جمع بندی نتایج تحقیقات و نظرسنجی ها مشخص شد زنانی که زندگی شاد و لذت بخشی دارند، در برخی زمینه ها افکار و عقاید مشابهی دارند. اگر شما هم می خواهید زندگی شادتری داشته باشید، می توانید این راهکارها را امتحان کنید. * همیشه به دنبال پیشرفت و توسعه شخصی باشید اگر بخواهید خوشبختی را تصور کنید چه چیزی در ذهن خود می بینید بعضی از مردم وقتی می خواهند خوشبختی را تصور کنند، خود را در کنار ساحل دریا یا در یک دشت پر از گل می بینند، در حالی که در آرامش کامل هستند، هیچ مشکل و دغدغه فکری ندارند و در حال لذت بردن از این آسایش فکری اند. براساس این طرز تفکر، خوشبختی فقط برپایه و اساس لذت ها بنا می شود، آن هم لذت هایی که ما در به وجود آمدن شان نقشی نداشته ایم. البته این احساس خوشبختی لذت محور، بخشی از احساس خوشبختی کامل است ولی به تنهایی کافی نیست. کارشناسان معتقدند نوع دیگری از احساس خوشبختی وجود دارد که بسیار مهمتر و نیرومندتر است. براساس این طرز تفکر، هرچه بیشتر برای رشد و شکوفایی استعدادها و قابلیت های درونی مان بکوشیم، بیشتر احساس خوشبختی و شادی خواهیم کرد. ارسطو که پایه گذار این تعریف از خوشبختی است، رشد وتوسعه شخصی را والاترین هدف زندگی انسان می داند. در زمان ارسطو، یونانی ها بر این باور بودند که هر کودکی که متولد می شود، یک الهه نیرومند در وجودش دارد. این الهه، تجسم تمام نیروها و توانایی های بالقوه آن کودک است و او باید در طول زندگی خود سعی کند این نیروها را آزاد و استعدادهای خود را شکوفا کند و به بالاترین حدی که می تواند برسد. تصور آنها از این الهه درون مانند یک مجسمه طلایی بود که درون یک کوزه سفالی قرار دارد. تا کوزه سفالی با تلاش و کوشش ترک برندارد و نشکند، مجسمه طلایی درون آن هم نمایان نخواهد شد. تلاش برای شناختن خود و بالفعل کردن تمامی استعدادها و قابلیت های درونی مان چیزی جز تلاش برای رشد و توسعه شخصی نیست. لازم نیست برای خوشبخت بودن به صورت منفعل در موقعیتی باشیم که لذت های گوناگون زندگی ما را دربربگیرند یا هیچگونه درگیری ذهنی و دغدغه فکری نداشته باشیم. خوشبختی واقعی این است که به طور دائم و پیوسته در زندگی مان با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم و با دنبال کردن و رسیدن به هدف هایمان احساس رضایت و شادی داشته باشیم. زمانی که احساسات مثبت و افکار سازنده همراه می شوند و از آنها برای رسیدن به اهداف مهم استفاده می شود، فرد احساس خوشبختی پایداری را تجربه می کند که بسیار بادوام تر و قوی تر از احساس خوشبختی لذت محور است. این شیوه تفکر اثرات مثبتی روی بدن دارد. زنانی که زندگی هدفمندی دارند و در پی رشد و شکوفایی شخصی هستند، وزن کمتری دارند، بهتر می خوابند، استرس کمتری دارند و کمتر به بیماری های قلبی مبتلامی شوند. * زندگی تان را طوری طراحی کنید که شاد و لذت بخش باشد هرچند این قضیه بسیار واضح به نظر می رسد، ولی اکثر مردم زمان کافی برای فکر کردن در مورد نحوه زندگی شان صرف نمی کنند. آنها هیچ وقت به طور جدی فکر نمی کنند که زندگی و عمرشان را چگونه می گذرانند و چند درصد کارهایی که انجام می دهند لذت بخش و شادی آور است. در تحقیقاتی، از ??? زن که کار بیرون از خانه داشتند خواسته شد تمام کارها و فعالیت هایی را که روز گذشته انجام داده بودند روی کاغذ بنویسند. سپس از آنها خواستند که نوشته هایشان را مرور کنند و بگویند در حین انجام دادن هر یک از این کارها چه احساسی داشته اند. وقتی این کار را کردند تازه متوجه شدند که چه زمان و انرژی زیادی را صرف کارهایی که دوست نداشتند کرده اند. آنان به شدت احساس تاسف و اندوه کردند و حتی اشک در چشمان بعضی از آنها حلقه زد. در صورتی که نمی دانستند شادی و خوشبختی مقوله ای است که می توان با برنامه ریزی آن را وارد زندگی کرد و بر آن کنترل داشت. تحلیل زندگی یک فرد و ارزیابی میزان حس شادی و خوشبختی در آن، کار ساده ای نیست و نیازمند بررسی بسیاری از باورها و اعتقادات حاکم بر زندگی فرد است. پس نمی توان با یک نگاه مقطعی و کلی، خود یا دیگران را خوشبخت یا بدبخت قلمداد کرد. موقعیت شغلی خوبی که در آرزویش هستیم ممکن است در طولانی مدت خسته کننده و ملال آور شود و ازدواج با فردی خاص که تمام خوشبختی خود را در گرو آن می دانیم، ممکن است نتایج دلخواه ما را نداشته باشد. اغلب ما وقتی به آرزوهایمان دست پیدا نمی کنیم، نمی توانیم فراموش شان کنیم و احساس یاس و افسردگی وجودمان را دربرمی گیرد. خوشبختانه برای به وجود آوردن شادی در زندگی مان لازم نیست تغییرات بزرگی به وجود بیاوریم. اگر بتوانید طوری برنامه ریزی کنید که یک ساعت از روز را به جای انجام کارهایی که دوست ندارید، (مانند شستن ظرف ها) به انجام کاری که دوست دارید (مانند مطالعه، فیلم دیدن و ورزش) اختصاص دهید، بسیار بیشتر از گذشته احساس شادی خواهید کرد. مهم این است که برای لذت بردن از زندگی خودتان دست به عمل بزنید. در یکی از دانشگاه های آمریکا تحقیقی بر روی دو گروه از دانشجویان انجام شد. گروه اول خود به صورت آگاهانه تغییر مثبتی در زندگی شان به وجود آورده بودند (مثلاً برای ورزش به باشگاه می رفتند و یا سعی می کردند بهتر از گذشته درس بخوانند) گروه دوم، بدون این که خودشان کاری انجام داده باشند، تغییر مثبتی در زندگی شان به وجود آمده بود (مثلاً بورس تحصیلی گرفته بودند یا از دست یک هم اتاقی بد راحت شده بودند) هر دو گروه در کوتاه مدت احساس شادی می کردند، ولی با گذشت زمان، این احساس در گروه اول که خودشان برای به وجود آوردن این تغییر مثبت دست به کار شده بودند، پایدارتر بود. * «ای کاش»ها را کنار بگذارید اگه یه شغل بهتر داشتم... اگه همسر ایده آلم رو پیدا می کردم... اگه وزنم کمتر بود، چقدر زندگی عالی می شد! ولی انسان های شاد هرگز این طور فکر نمی کنند. ما انسان ها در پیش بینی این که چه چیز ما را خوشحال می کند بسیار بد عمل می کنیم. از طرف دیگر، وقتی مشکلی پیش می آید و در زمینه ای خاص احساس کمبود می کنیم، همه فکر و ذکرمان را روی همان مشکل متمرکز می کنیم و از توجه به سایر زمینه ها غافل می شویم. در یک نظرسنجی از زنانی که مجرد بودند دو سؤال پرسیده شد. «شما به طور کل در زندگی چقدر احساس خوشبختی می کنید » و «در ماه های اخیر چند نفر از شما خواستگاری کردند » وقتی سؤال مربوط به خواستگاری اول پرسیده می شد، افراد در جواب سؤال دوم بخش زیادی از خوشبختی و رضایت از زندگی را مربوط به زندگی مشترک و ازدواج موفق می دانستند. ولی وقتی سؤال دیگر را اول می پرسیدند، افراد به موفقیت در سایر جنبه های زندگی برای خوشبخت شدن اهمیت بیشتری می دادند. شرط و شروطی که ما به وسیله «ای کاش ها» برای خوشبختی مان می گذاریم براساس تفکر خوشبختی لذت محور است، ولی با گذشت زمان احساس شادی به دست آمده از این لذت ها کم رنگ تر می شود. برای مثال اگر شما خانه رؤیایی و دلخواه تان را بخرید احساس شادی و شعف بسیار زیادی خواهید کرد ولی بعد از یک سال سکونت در آن خانه، این احساس شادی بسیار کمتر می شود، یا اگر بتوانید با فرد ایده آلتان ازدواج کنید، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک، همه چیز برایتان عادی خواهد شد. انسان های شاد این موضوع را به خوبی می دانند بنابراین هرگز حسرت چیزهایی که ندارند را نمی خورند، در عوض سعی می کنند زندگی شان پر از تجربه های تازه و جدید باشد، حتی اگر این تجربه های جدید به سادگی انجام یک ورزش جدید یا از سر گرفتن یک سرگرمی قدیمی باشد. *زمانی را در کنار بهترین دوستانتان بگذرانید داشتن روابط اجتماعی موفق و لذت بخش یکی از راه های افزایش حس شادی و خوشبختی در افراد است. سعی کنید گاهی اوقات زمانی را در کنار دوستان صمیمی تان بگذرانید. برای این کار لازم نیست حتماً موضوع خاصی برای بحث کردن داشته باشید یا مهمانی های مفصل بگیرید. فقط با هم باشید و از این که در کنار هم هستید، لذت ببرید. می توانید با هم به خرید یا سینما بروید. * به خودتان اجازه شاد بودن بدهید همه ما خواهان شادی بیشتر در زندگی هستیم ولی بعضی وقت ها در اعماق وجودمان احساس می کنیم شاد بودن کار غلطی است. در برخی موارد، جامعه، فرهنگ و یا خانواده ای که در آن بزرگ شده ایم، این طرز تفکر را به ما القا می کنند. بسیاری از افراد شادی را الکی خوش بودن یا بی خیال بودن تلقی می کنند و ما چون دوست نداریم دیگران چنین تصوری درباره ما داشته باشند، سعی می کنیم شاد و سرزنده به نظر نیاییم. بعضی ها فکر می کنند با وجود این همه فقر و بدبختی و جنگ و بیماری که انسان های دیگر را درگیر کرده است، چطور می توانیم به خودمان اجازه بدهیم که شاد باشیم. در حقیقت این دو باید به موازات یکدیگر باشند. اگر اجازه بدهید شادی به قلب تان راه پیدا کند آن وقت می توانید بهتر و مؤثرتر به افرادی که مشکل و ناراحتی دارند کمک کنید. انسان های شاد و خوشبین معمولاً در زندگی بسیار موفق هستند، ازدواج موفق تری دارند و برای فرزندان شان والدینی نمونه هستند. خوشبینی، مثبت اندیشی، دوری از اضطراب های بیهوده و افسردگی، حتی می تواند باعث افزایش طول عمر شود. حالاچه فکر می کنید دوست دارید درهای شادی را به روی قلب تان باز کنید.