تجلی ناز و نیاز در زن و مرد
شهید
مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی
کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن
و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد.
استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
« طبیعت،
مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق
بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد «
نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه » قرار داده است ... مرد خریدار
وصال زن است، نه خریدار رتبه او [نمیخواهد بنده بخرد]. منتهای هنر زن این
بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود
بکشاند.»(1)
آنگاه
که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر
شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش
میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
زن توانسته مرد را به
عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا
دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد ، وضعی رمانتیک به وجود آورد.
مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد
میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه
مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن
از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله
میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو
میپاشد.(2)
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون
نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند.
میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند ، با
این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را
باید ایفا کند ، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده
است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون
خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در
مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده
است.(3)
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه
اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و
همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند ، نیز حفظ حریم در رفتار و
گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در
جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای
مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر
گاه با زنی ازدواج کردند ، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند.
حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد
توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا
و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند
که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند [و ندوند] ، خود
را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را
در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.(4)
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در
روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است
لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است.
این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او
نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب
رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه
جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده
است ... (5)
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر « ناز» و مرد را به
عنوان مصداق « نیاز » آفریده ، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب
شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه
باشد.
منبع:تبیان